خلاصه ماشینی:
"18 دکتر عبدالهادی حائری با ذکر روایت عمربن حنظله (حدیث شماره4) در تلاش است تا از روش نقلی, ولایت فقیه در عصر غیبت را از دیدگاه کشفی, استنباطکند ـکه البته این برداشت با تکیهء تنها بر کتاب اجابه المضطرین درست است اما با دقت در کلیه آثار وی, به نظر می رسد کشفی تنها با فراهمآوردن مقدمات عقلی به ولایت مجتهدین تن می دهد و دلالت روایات وارده در این باره را ناکافی می داند مثلا وی در بحث نمازجمعه از کتاب کفایه الایتام می نویسد: برخی دیگر وجوب تخییری آن را مشروط به وجود فقیه عادل و مستجمع همه شرایط فتوا که آن را مجتهد گویند دانسته اند به توهم این که روایت عمربن حنظله دلالت بر نیابت عامه از برای او دارد و حال آن که روایت مزبور دلالت بر بیش تر از شغل حکومت و فتوادادن مابین مردمان ندارد و چنان که معلوم است آن هم به جهت تعطیل معاش و معاد مردمان و لزوم حریت و فساد ایشان است که هیچ کدام در ترک نمودن نمازجمعه نمی باشد.
این نوع از حاکمیت دوگانه که به صورت مشارکتی اعمال می گردد همان دولت مطلوب و ممکنی است که کشفی در دوران پس از انفکاک به آن روی میآورد و به تعبیر او ریاست افاضل نام دارد: در بعضی از ازمنه با یکدیگر موافقت و معاونت نمودند و سیاست و تدبیر رعیت را به طریق معاونت و شرکت که حکما آن را ریاست افاضل گویند, نمودند و در بعضی از ازمنه دیگر متعاند و از یکدیگر متفرق گشتند22 2ـ کوتاهی فقیهان: در درجه بعد کشفی در پاره ای از آثار خود, به ویژه میزان الملوک و تحفه الملوک, از این که عالمان روزگار او از عهده وظایف خود به خوبی برنمیآیند گله مند است و بخشی از عوامل این جدایی را به گردن آن ها می گذارد و بدین علت بسیاری از آنان را شایسته ورود به دولت آرمانی خود نمی داند."