خلاصه ماشینی:
"برخی از ابعاد استخلاف عبارت اند از: 1) ایجاد جامعه سیاسی و دولت و در نهایت تشکیل حکومت (خلافت سیاسی); 2) خلافت اخلاقی, تربیتی و پرورشی (انسان سازی); 3) ایجاد عدالت اقتصادی, توسعه, رفاه و پیشرفت (خلافت اقتصادی); 4) خلافت علمی و فرهنگی; 5) خلافت اجتماعی; 6) خلافت بر طبیعت; 7)خلافت انسان بر نفس خود و … و به تعبیر شهید صدر: (… خداوند پروردگار زمین و همه خیرات آن است و نیز پروردگار انسان و حیوان و هر جنبنده ای…بدین سان خلیفة الله در زمین یعنی جانشین خداوند در تمام این امور و اشیا و …)38 در بعد سیاسی نیز این خلافت دارای سه جنبه است: یکی ولایت, رهبری و خلافت در جامعه, دوم امانت داری و تحقق مسئولیت و سوم نظارت, گواهی, شهادت و مشارکت در امور سیاسی جامعه.
آن گاه که نگاه به زمین با دید آسمانی معنوی صورت گیرد, راه حرکت را به سوی تحقق خلیفه اللهی در آن باز می کند: (اما اگر زمین جامه آسمانی بپوشد و کار بر روی طبیعت, عنوان وظیفه و مفهوم عبادتی پیدا کند, آن گاه نظریه انسان غیب گرای مسلمان, تبدیل به نیرویی حرکت آفرین می شود که او را برای مشارکت در بالا بردن سطح زندگی به جلو می راند و این وظیفه ای است که دولت اسلامی باید انجام دهد…)56 د ـ خداگونه شدن و هدف نامحدود: هدف و اساس (خلیفه اللهی) انسان و تشکیل دولت و حکومت وی در زمین این است که بتواند ارزش های الهی را در خود پیاده نماید و چون ارزش ها و صفات حق تعالی نامحدود است بنابراین تحرک و پویایی انسان همیشگی است:(رشد حقیقی در منطق اسلام وقتی حاصل می شود که انسان (خلیفة الله) بتواند شبیه ارزش هایی که در وجود خداوند متعال متجلی است در وجود خود به عنوان خلیفه او … تحقق بخشد… از آن جا که این مکارم اخلاقی در سطح خدایی اش مطلق و بی حد و حساب است و انسان موجودی است محدود, بدیهی است پیاده شدن این اخلاق در یک موجود انسانی ایجاب می کند به صورت یک حرکت دائم به سوی بی نهایت انجام شود."