چکیده:
با توجه به گسترش روزافزون به کارگیری عملیات روانی توسط دولت ها برای جلب افکار عمومی یا افکار نخبگان ضرورت فهم نظری این پدیده نیز به صورت جدی مطرح شده است اما ماهیت بین رشته ای این پدیده موجب شده تا ابزار نظری لازم برای فهم و تحلیل آن در یک حوزة علمی خاص یافت نشود. از آن رو، این حوزه همچنان فاقد مجموعه نظری مدونی در ارتباط با خود است . در این پژوهش تلاش شده تا با نگاهی میان رشته ای و به کارگیری مدل ها و مفاهیم لازم از حوزه های علمی مرتبط چارچوبی نظری برای فهم این پدیده ارائه شود.
خلاصه ماشینی:
"نمونه ای از جهت های بلندمدت برای عملیات روانی میتواند یکی از موارد زیر باشد: ١- تشریح خط مشیها، اهداف و مقاصد سیاسی کشور خودی برای مخاطبین و ارائه استدلال های پشتیبانی از آن خط مشیها؛ ٢- ارتباط دادن و پیوند برقرار کردن بین سیاست های طراح عملیات روانی از یک سو و آرزوها و آرمان های 78 مخاطبان هدف از سوی دیگر؛ ٣- تضعیف اعتماد به نفس رهبران دشمن و ایجاد تردید در آنها نسبت به اهدافشان ؛ ٤- تأثیرگذاری بر روند تعیین تاکتیک ها و استراتژیهای دشمن ؛ ٥- مختل کردن سیستم های کنترلی یا ارتباطی کشور؛ ٦- کمک به شکل گیری نخبگان مخالف حکومت ؛ ٧- ایجاد امید در عناصر مقاومت فعال در سرزمین دشمن و پشتیبانی روحی از آنها؛ ٨- تقویت نارضایتیهایی که ملت دشمن به دلیل مسائل مذهبی، قومی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و غیره نسبت به دولت یا دیگران احساس میکند؛ ٩- برانگیختن افکار عمومی یا فشارهای سیاسی به طرفداری یا مخالفت با یک ایده یا برنامۀ خاص ؛ ١٠- برانگیختن اختلاف بین مقامات نظامی و سیاسی دشمن ؛ ١١- کاهش روحیه و کارآیی سربازان و غیرنظامیان دشمن از طریق آشکار کردن ضعف هایی که در روحیه و کارآیی نظامیان وجود دارد؛ ١٢- کسب پشتیبانی فکری یا عملی کشورهای بیطرف ؛ و ١٣- حمایت های لازم از تحریم های اقتصادی و دیگر اشکال غیرقهرآمیز اعمال فشار علیه دشمن ."