چکیده:
آنچه که در این مقاله مورد بحث قرار میگیرد, تبلیغات, عملیات روانی و جنگ اطلاعاتی است و به دو بخش اصلی تقسیم میشود. بخش اول این بحث از آنجاست که مفهوم و استراتژیهای جنگ, پس از جنگ سرد تغییر کرده است. در جنگهای نوین, ظهور جنگ در رسانهها, مهمتر از طرفهای درگیر در جنگ است, زیرا, این رسانهها وقت و منابع بیشتری را برای کنترل و اداره کردن تبلیغات جنگ به کار میبرند. همچنین, ممکن است این رسانهها تحت تاثیر روشهای تبلیغاتی باشند. به هر حال, هیچ یک از این دو, نه اهداف استراتژیک تبلیغات و نه استراتژیهای تبلیغاتی عمده, برای به کارگیری این اهداف تغییر نکردهاند. بنابراین, در قسمت نخست این مقاله, به اختصار, تحلیلی از هارولد دی. لاسول( ), درباره اهداف استراتژیک تبلیغات در جنگ جهانی اول و استراتژیهای تبلیغاتی, ارائه خواهد شد. کتاب ارزشمند لاسول با اینکه در حدود ۸۰ سال پیش نوشته شد, اما, بیشتر تحلیلهایش هنوز هم قابل استفاده و معتبر است. از آنجا که, اصولا اهداف استراتژیک و راهبردهای تبلیغاتی به همان شکل باقی ماندهاند, ازاینرو, روشهای تبلیغاتی تاحدی پیچیدهتر شده است و یا دستکم واژه تبلیغات به عملیات روانی تغییر کرده و آنگاه به فرهنگ واژههای نظامی وارد شده است. بنابراین, سعی خواهد شد تا با جستجو در تعریفهای نظامی (ایالات متحده و ناتو) معانی درستی از برخی مفاهیم مربوط به تبلیغات ارائه شود. دومین بخش, نمونههایی است از استفاده عمده ایالات متحده و ناتو, در مقام مجری اصلی جنگهای نوین, از تبلیغات, جنگهای اطلاعاتی و عملیات روانی در سه نبرد مختلف پس از دوران جنگ سرد (جنگ خلیجفارس, کوزوو و جنگ افغانستان) و دیگر اینکه آیا استراتژیهای تبلیغاتی لاسول میتواند به فهم ما در این مورد کمک کند. مقاله حاضر, همچنین, با خاطر نشان کردن جنگهای نوین در نبرد علیه تروریسم به پایان میرسد.
خلاصه ماشینی:
"دومین بخش , نمونه هایی است از استفاده عمده ایالات متحده و ناتو, در مقام مجری اصلی جنگهای نوین , از تبلیغات , جنگهای اطلاعاتی و عملیات روانی در سه نبرد مختلف پس از دوران جنگ سرد (جنگ خلیج فارس , کوزوو و جنگ افغانستان ) و دیگر اینکه آیا استراتژیهای تبلیغاتی لاسول میتواند به فهم ما در این مورد کمک کند.
بخش دوم به این امر میپردازد که ایالات متحده و یا ناتو در نقش مجریان اصلی جنگهای نوین از تبلیغات , سانسور و عملیات روانی در سه جنگ مختلف پس از جنگ سرد (جنگ خلیج فارس , کوزوو و جنگ افغانستان ) استفاده کرده اند و میخواهیم ببینیم که آیا استراتژیهای تبلیغاتی لاسول میتوانند به فهم ما در این زمینه کمک کنند.
ارتباط میان تبلیغات و عملیات روانی, جنگ روانی است , که وزارت دفاع ایالات متحده آن را بدین سان تعریف میکند: "استفاده طرح ریزی شده از تبلیغات و کنشهای روانی گوناگون که نخستین هدفش تاثیرگذاری بر افکار عمومی, هیجانات , نگرشها و رفتار گروههای خارجی و دشمن است به نحوی که به پیشرفت اهداف ملی کمک کند (فرهنگ اصطلاحات نظامی وزارت دفاع امریکا, ٢٠٠١).
در بخش بعدی, به این موضوع میپردازیم که ایالات متحده و یا ناتو, که خود را در مقام مجری اصلی جنگهای نوین میداند, چگونه از تبلیغات , سانسور, جنگ اطلاعاتی و عملیات روانی در سه جنگ مختلف پس از دوران جنگ سرد, استفاده کردند (جنگ خلیج فارس , کوزوو و جنگ افغانستان ) و دیگر اینکه آیا استراتژیهای تبلیغاتی لاسول میتواند به ما در فهم این مطلب کمک کند."