چکیده:
داستان «بهرام چوبین» از شاهنامه فردوسی و نمایشنامه مکبث اثر ویلیام شکسپیر، بهسبب وجوه مشترکی که دارند از جمله در شخصیتپردازی، عمل دراماتیک و نوع رویکرد به مقوله قدرت، موضوع شماری از بررسیهای تطبیقی بودهاند؛ با این حال جستوجویی عمیقتر در لایههای درونی این دو روایت، چالش مشترک میان خود درونی و خود بیرونی دو قهرمان را نیز آشکار میسازد که به واکنش آنها در وسوسه رسیدن به قدرت انجامیده است؛ قدرتی که مشروعیتش موجه نیست و اگرچه این تمایل به قدرت در وجود دو قهرمان، بهظاهر ریشه در تقدیر دارد، در اصل وسوسهای است درونی که نمودی بیرونی پیدا کرده و به سقوطی تراژیک ختم شده است. در این پژوهش با مقایسه این جنبه مشترک در این دو اثر برآنیم تا در پاسخ به این پرسشها که مکبث و بهرام چوبین از چه روی وفاداری به پادشاهان زمان خود را کنار گذاشته و راه خیانت پیمودهاند؛ در این راه، از کدام ابزارها برای رسیدن به قدرت بهره بردهاند؟ و چرا بهرغم لیاقت فراوانی که از خود نشان دادهاند بهصورتی تراژیک قدرت را از دست داده و سقوط کردهاند؛ نشان دهیم که این دو قهرمان در چالش میان خواستههای درونی و شرایط بیرونی تصمیم گرفتند متناسب با آرزوی درونیشان و نگرش شایستهسالارانه مبتنی بر لیاقت رسیدن به قدرت، سر به شورش بگذارند و بر جایگاه پادشاهی تکیه بزنند.
خلاصه ماشینی:
۴. ٧ چکیده داستان »بهرام چوبین « از شاهنامه فردوسی و نمایشنامه مکبث اثر ویلیام شکسپیر، به سبب وجوه مشترکی که دارند از جمله در شخصیت پردازی، عمل دراماتیک و نوع رویکرد به مقوله قدرت، موضوع شماری از بررسی های تطبیقی بوده اند؛ با این حال جست وجویی عمیق تر در لایه های درونی این دو روایت ، چالش مشترک میان خود درونی و خود بیرونی دو قهرمان را نیز آشکار می سازد که به واکنش آنها در وسوسه رسیدن به قدرت انجامیده است ؛ قدرتی که مشروعیتش موجه نیست و اگرچه این تمایل به قدرت در وجود دو قهرمان ، به ظاهر ریشه در تقدیر دارد، در اصل ه وسوسه ای است درونی که نمودی بیرونی پیدا کرده و به سقوطی تراژیک ختم شده است .
در این پژوهش با مقایسه این جنبه مشترک در این دو اثر برآنیم تا در پاسخ به این پرسش ها که مکبث و بهرام چوبین از چه روی وفاداری به پادشاهان زمان خود را کنار گذاشته و راه خیانت پیمودهاند؛ در این راه، از کدام ابزارها برای رسیدن به قدرت بهره بردهاند؟ و چرا به رغم لیاقت فراوانی که از خود نشان دادهاند به صورتی تراژیک قدرت را از دست داده و سقوط کردهاند؛ نشان دهیم که این دو قهرمان در چالش میان خواسته های درونی و شرایط بیرونی تصمیم گرفتند متناسب با آرزوی درونی شان و نگرش شایسته سالارانه مبتنی بر لیاقت .