چکیده:
بیش از چند دهه از تجربه ناموفق الگوی برنامهریزی تحت سیطره حاکمیت الگوهای برنامهریزی متمرکز میگذرد. هرچند تجارب جهانی حکایت از ضعف و ناتوانی این الگو دارد لیکن هنوز در بسیاری از مدیریتهای شهری و منطقهای، بهدلیل فقدان نهادهای متولی محلی و ابزارهای هدایت وکنترل متناسب با آن از یک سو و نبود عزم لازم در تفویض ابزارهای قدرت شاهد تحولات بنیادی در این زمینه از سوی دیگر نیستیم. عمده حرکتهای انجام شده صرفا در توزیع عناصر و تراکمزدایی فعالیتها خلاصه میشود بدون اینکه نقش مدیریتهای توانمند محلی در ارکان توسعه را شاهد باشیم. خصیصهای که امروزه ماهیت مطلوب یا نامطلوب بودن یک فرایند تمرکززدایی را تبیین میکند میزان وفاداری آن به فرایند برنامهریزی مشارکتی است. در این مقاله با تاکید بر این خصیصه با اهمیت در الگوی تمرکززدایی، تلاش شده است در چارچوب الگوی برنامهریزی پایدار اجتماعات محلی، نقش برنامهریزی مشارکتی و فرایند تحقق آن برای رسیدن به یک حاکمیت غیرمتمرکز محلی مورد اشاره قرار گیرد.
Over one decade passes from the unsuccessful experience of planning model under the planning models of the sovereignty. Although, global experience shows the weakness and disability of this model, but still in much urban and regional management, due to the lack of local involved institutions, appropriate guidance and controlling tools on one hand and lack of determination to delegate the necessary power tools on the other hand, there are not any fundamental changes in this field. Major movements are only limited to the distribution of elements and activities of decentralization without having a strong local management role in the development. The feature which distinguishes today’s desirable or undesirable nature of process is the amount of loyalty to the participatory planning process. In this paper, with emphasis on the importance of this feature and the decentralization model, efforts have been made to address the role of participatory planning and realization of the process to reach a local in the context of local sustainable communities planning model.
خلاصه ماشینی:
"در این بخش فرض می شود که اراده سیاسی و سازمانی به منظور دستیابی به مشارکت مؤثر میان اجزاء و دست اندرکاران محلی وجود دارد، در نتیجه لازم است از شیوه های رسمی و متعارف مدیریتی جداشده و در موقعیت های مختلف ، با درجات مختلف مردم سالاری و مشارکت وارد عمل گردید، به عنوان مثال : شورای شهر و محله به صورت مستقیم همراه با تفویض قدرت از مراجع محلی انتخاب شوند؛ کمیته های محلی مسئول ارائه خدمات محلی به صورت مشارکتی باشند؛ از اجتماعات عمومی محلی با عضویت میان بخشی ٦ که به صورت بالقوه شرایط مساعدی را برای همکاری مشارکتی فراهم می آورند، استفاده شود؛ گروه های توسعه اجتماعات محلی ، همراه با اختیارات وسیع در اجتماعات محلی متصدی پروژه های توسعه باشند.
به منظور تحقق توسعه محله ای پایدار لازم است از نیروها و پتانسیل های مردمی درون محلات استفاده شده و در این راستا موارد زیر باید مدنظر قرار گیرد: از تخصص های محلی استفاده شده و نیازهای محلی ادراک شوند؛ استفاده از یک استراتژی مشارکتی عملی و امکان پذیر باشد؛ جوانب مهم و نظرات اصلی مورد بی توجهی قرار نگیرند؛ راه حل های جامع و خلاقانه ارائه شده و مورد توجه قرار گیرند؛ مباحث مطرح به صورت واضح و آشکار و منطقی دنبال شوند؛ اعتماد بین مردم و گروه های محلی ایجاد شود؛ کیفیت زندگی شهروندان از طریق توامندسازی و تنفیذ اختیار ارتقاء یابد."