چکیده:
سقط جنین یکی از مسائل مهم و پرچالش در اخلاق پزشکی است که اندیشمندان بسیاری را متوجه خود ساخته است و موافقان و مخالفان بسیاری به سود یا زیان آن استدلال کردهاند. فیلسوفان اخلاق با رویکردی فلسفی بدان پرداخته و بر این مطلب اتفاق نظر دارند که کشتن انسان بالغ که شخص نیز به شمار میآید به لحاظ اخلاقی نادرست است اما در اینکه جنین نیز انسان یا شخص هست یا نه اختلاف نظر دارند. برخی از آنان جنین را از همان لحظه لقاح، انسان یا شخص دانسته و سقط جنین را نادرست میدانند و برخی دیگر انسان یا شخص بودن جنین را قبول نداشته و کشتن (سقط کردن) آن را جایز میدانند. اما علاوه بر رویکرد فلسفی با رویکرد الهیات اخلاقی نیز میتوان به این موضوع پرداخت. متفکران مسلمان گرچه غالبا با رویکرد فقهی و حقوقی به مسئله سقط جنین توجه داشتهاند ولی با رویکرد فلسفی و الهیات اخلاقی قرآن کمتر بدان پرداختهاند. از این رو در این مقاله سعی بر آن است که به این مسئله با رویکرد الهیات اخلاقی قرآن پرداخته و نادرستی سقط جنین به لحاظ اخلاقی با توجه به آیاتی که جنین را از همان لحظه لقاح، هبهای محض و بدون عوض از سوی خداوند متعال به والدین میدانند، نشان داده شود.
خلاصه ماشینی:
"(طنطاوی، بیتا: 13 / 49) این مهمترین آیه قرآن است که میتوان به آن بر نادرستی سقط جنین بر مبنای هدیه بودن آن از سوی خدا استدلال کرد؛ چون ممکن است به دیگر آیات استدلالشده اشکال وارد شود که خداوند به انبیا فرزندان صالحی اعطا کرد که قرار بود در آینده از انبیا شوند؛ ازاینرو تعبیر هبه در مورد آنها به کار رفته است؛ ولی در این آیه، اشکال پیشگفته مطرح نیست؛ چون خدا از اعطای هر فرزندی با عنوان هبه تعبیر کرده است و فرزند به نبی و غیر نبی بودن یا صالح یا طالح بودن مقید نشده است.
(احزاب / 50) 1 ج) استدلال بر نادرستی سقط جنین بر اساس هبه بودن فرزند همانگونه که گذشت، خدا در آیات متعددی در قرآن کریم، فرزنددار شدن انسان را هبهای از جانب خویش به بندگان معرفی کرده است و در برخی از آیات نیز واژههای «ناٰڡݨݐݫلة»، (انبیاء / 72) «رݨݨݧحݨݦمݨݧتناٰ»، (مریم / 50) «بشارت» (هود / 71؛ صافات / 101 و 112) و «ٯݦݑݦرݢݢهݧݑݥ اعیݨن» (فرقان / 74) همراه با هبه در مورد فرزند به کار رفته است؛ درحالیکه در مواردی مانند «ملک» (ص / 35) و «صدقات»، (توبه / 58) از الفاظ متعددی چون «آتینا» (نساء / 54) و «عطاء» (اسراء / 20) استفاده شده است."