چکیده:
نوشته های مربوط به تحول دولت در اسلام با دو مشکل اساسی مواجهند: عدم توان روش های سنتی برای مطالعه روشمند سیاست و حکومت در اسلام بر مبنای نیازهای روز سلطه رویکرد شرق شناسانه توجه شرق شناسی به شرق صرقفا در فضای فکری مغرب زمین بوده و لذا تمدن های شرقی را ادامه روش های باستان شناسی و مربوط به گذشته می داند. بدینسان در حوزه تاریخ تحول دولت در اسلام آثاری خلق شده که از فهم و شناخت روح اندیشه اسلامی غافل بوده و اندیشه اسلامی را نه از درون سنت اسلامی بلکه بسان ابژه ای با عینک متفکر غربی مطالعه کرده است در دهه های اخیر هرکدام از دو گروه فوق الذکر (سنت گرایان و شرق شناسان) که درباره ابعاد سیاسی اسلام ، تحول دولت و اندیشه سیاسی در اسلام نوشته اند نتوانسته اند روایت های روشمندی از تحول دولت در اسلام ارائه دهند . این مقاله شرح و بسط ماهیت دولت واقعا موجود در تاریخ اسلام را بر مبنای یک چارچوب نظری منسجم وجهه همت خود قرار داده است.
خلاصه ماشینی:
کلید واژه : چارچوب نظری، دولت ، تحول ، دولت اسلامی تاریخ دریافت ٥٨/١١/٢٨ تاریخ تایید ١٣٨٠/٢/١ مقدمه : اغلب نوشـته هـای مربـوط بـه تحـول دولـت در اسـلام موجـب نـوعی آشـفتگی ذهنـی ، سطحی نگری و نگـاه سـادهانگارانـه شـده اسـت .
پرسش اساسی در مطالعه حاضر این است که اولاب هویت شاخلاهای بنیـانی سـاختار دولت کدام است ع و نهاد دولت در اسلام چگونه متحول شده است ع اجزا و نهادهای اولیـه آنها کدام بودندع دولت مدرن را به قول پوجی بهتر ازهرجا میتوان در مجموعه پیچیـده ای از ترکیبات نهادی مشاهده کرد که به وسیله فعالیت مداوم و منظم افرادی جریان مییابد کـه پست هـای اداری را در اشـغال دارنـد.
به همین دلیل برخی از نویسندگان معتقدند کـه نظریـه وبـر نوعی نظریه تصمیم گیری است ، چرا که طی آن گروه هـای مختلـا اجتمـاعی در نهایـت در مورد این که چگونه منابه کشور را در جهت رفه مشکلات به کارگیرند بـه اجمـاع مـی رسند.
گفتن این که دولت یک ایده - ساختاری از پیش فـرشهـا یـا نظریـه هـای متـافیزیکی درباره چگونگی واقعیت امور جهان - است ، درعین حال بـه معنـای گفـتن چیزهـایی دربـاره فعالیت (گستره / مسئله تساهل / یک دولت چه کار بایـد بکنـد/ دولـت کـی و تـا کجـا بایـد نسبت به رفتار فردی و جمعی اعمال زور و اجبار کند)، مشروعیت (اقتدار/ مسـئله رضـایت / دولت چرا باید برای کار خود توجیه داشته باشد/ چه چیـزی فعالیـت دولـت را مشـروع-یـا مقتدرانه - میکند) و ساختار داخلی (اصل اساسی سازمان / مسئله دموکراسی / دولت چگونـه باید کار خود را توجیه کند/ آیا مشروعیت دولت تاحدودی به دموکراتیک بـودن دسـتگاه داخلی تصمیم گیری بستگی ندارد) دولت اسـت .