خلاصه ماشینی:
انجام این کار فقط منوط است به اینکه کارکنان را کاملا از امور آگاه ساخت(1)و بعد بر آن مبنا کارها را تقسیم کرد: 3-عدم استفاده از سازوکار ارزیابی عملکرد کارکنان:اینک در سازمانی گفته میشود دوغ و دوشاب فرقی ندارد.
بهطور کلی عدم استفاده مدیریت ارزیابی عملکرد کارکنان به طرق زیر به تقویت زمینههای تخلف کارکنان کمک میکند: *انگیزه کار و تلاش در فرد ضعیف میگردد؛ *احساس بیعدالتی در کارکنان شکل میگیرد؛ *افراد به نقاط قوت و ضعف خودشان واقف نمیگردند؛ *کارکنان هیچگونه تلاشی برای بالندگی خود نمیکنند؛ *معیار کار درست و غیر درست برای کارکنان مشخص نیست.
در یک بررسی انجام شده یکی از علل مهم تخلفات کارکنان عملکرد مدیران در استفاده نامتعارف از امکانات سازمانی اعلام شده است(6)که این زنگ خطری است برای مدیران تا در بهرهبرداری از امکاناتی که جهت انجام وظایف شغلی در اختیار آنان قرار گرفته نهایت دقت و سعی را بکنند و کنترلها را درونی سازند.
بهطور کلی مدیریت با برآورد نیازهای آموزشی کارکنان میتواند تخلفات را کاهش دهد: *از آموزشهای تکراری جلوگیری و خستگی به نشاط تبدیل میشود؛ *آموزش واقعی و جهتدار شده و نقاط کور کار فرد برطرف میگردد؛ *فرد پی به اشتباهات خود برده و از این بابت اصلاح میگردد؛ *استانداردهای آموزشی اصلاح و در نتیجه توان بلا استفاده فرد به کارهای جدید مشغول میشود؛ *بهانه«ندانستن»برای انجام تخلف از کارکنان گرفته میشود.
زمانی که کارکنان یک واحد و یا سازمان به صورت متعادل تحت کنترل و راهنمایی مدیران خود قرار گیرند گرایشها و تمایل به تخلفات در آن شکل نمیگیرد و از این بابت فرد با سلامت کار میکند.