چکیده:
حق مجرم در تعیین سرنوشت خویش در دعوای کیفری عبارت است از امتیازی که مقام قضایی بر اساس قانون با احراز شرایط خاص قانونی به بزهکار اعطا می کند و بر اساس آن تعیین سرنوشت دعوای کیفری را به او واگذار می کند. این حق در حقوق اسلام و ایران جایگاه ویژه ای دارد و در اعلامیه های الزام آور و ارشادگر حقوق بشر و قواعد سازمان ملل نیز بدان اشاره شده است.
هدف مقاله حاضر بررسی مبانی، آثار و چالش های فراروی اعطای حق تعیین سرنوشت دعوای کیفری به مجرم است؛ بنابراین برای دستیابی به این هدف با روشی توصیفی تحلیلی به بررسی و تبیین مبانی و دلایل عمومی، کیفرشناختی و جرم شناختی روی آوری به چنین حقی و آثار آن در دادرسی ها پرداخته شد و به این نتیجه دست یافتیم که این شیوه دادرسی در بستر غالب نظریات کیفرشناختی و جرم شناختی قابلیت پذیرش دارد و هویت بخشی به بزهکار، سرعت بخشی به رسیدگی های کیفری، کیفرزدایی و
کاهش میزان استفاده از ضمانت اجراهای کیفری، کاهش هزینه های نظام عدالت کیفری، افزایش دقت در رسیدگی ها و نیز افزایش اعتماد به دستگاه قضایی از جمله مهم ترین آثار اعطای این حق به مجرم اند.
Convicts right to self-determination in a penal case is a privilege granted by a judicial authority according to laws and after fulfilling particular conditions to the convict and based on which the convict specifies his fate in the penal case. In the Islamic Law as well as in Iranian Law, this right has a particular place and, in binding and guiding statements of human rights and UN rules, it has been mentioned as well. The present article aims to discuss foundations as well as effects of granting such a right of self-determination to the convict fate in a penal case and challenges faced by it. Thus, to attain their goal, the authors adopt a descriptive-analytic methodology to discuss and explain foundations and general, penological, and craniological arguments for using such a right and its effects in trials. The authors come to the conclusion that this way of judging may be used in the context of most penological and criminological theories. Granting identity to the convict, accelerating penal proceedings, preventing [unnecessary] penalties, and reducing making uses of sanctions for execution of such penalties as well as reducing costs borne by the system of penal justice, increasing punctuality in proceedings, and increasing peoples trust in judicial system are among benefits of granting such a right to the convict.
خلاصه ماشینی:
هدف مقاله حاضر بررسی مبانی، آثار و چالشهای فراروی اعطای حق تعیین سرنوشت دعوای کیفری به مجرم است؛ بنابراین برای دستیابی به این هدف با روشی توصیفی ـ تحلیلی به بررسی و تبیین مبانی و دلایل عمومی، کیفرشناختی و جرمشناختی رویآوری به چنین حقی و آثار آن در دادرسیها پرداخته شد و به این نتیجه دست یافتیم که این شیوه دادرسی در بستر غالب نظریات کیفرشناختی و جرمشناختی قابلیت پذیرش دارد و هویتبخشی به بزهکار، سرعتبخشی به رسیدگیهای کیفری، کیفرزدایی و کاهش میزان استفاده از ضمانت اجراهای کیفری، کاهش هزینههای نظام عدالت کیفری، افزایش دقت در رسیدگیها و نیز افزایش اعتماد به دستگاه قضایی از جمله مهمترین آثار اعطای این حق به مجرماند.
زندانیکردن مجرمان، تبعید ـ یا اخراج ـ و اعدام از جمله اقدامات ناتوانساز عدالت کیفریاند که با دور نگهداشتن و طرد مجرمان از جامعه، زمینههای بزهکارشدن دیگر افراد جامعه و تکرار جرم را از میان میبرند، حال باید دید آیا شیوه دادرسی که حق تعیین سرنوشت دعوای کیفری را به مجرم میدهد، اساسا راهکار و روشی ناتوانساز است یا خیر؟ در یک ارزیابی ظاهری میتوان اینگونه اظهارنظر کرد که اعطای این حق به مجرم نمیتواند در پرتو نظریه ناتوانسازی بزهکاران چندان تأثیرگذار باشد.