خلاصه ماشینی:
"تشخیص ماهیـت زمـان با همۀ جنبه هایی که از درک مقتضیات حال و ژرفای فرهنگی و فلسفی در آن نهفتـه اسـت ، از یک سو و تطبیق آن بر فرایندهای تاریخی و انسانی از سوی دیگر زمان شناس را وامیدارد که در آن واحد گذشته و آینده را با هم جمع کند و تفسیر اکنـون خـود را در پرتـو آنچـه از گذشـته آموخته ، زنده تر و پوینده تر ببیند.
پدران ما در پایان هر سال سبوی کهنه را میشکسـتند تـا سـال نو را با سبوی نو بیاغازند، ما را چه شده است که به همان سبوی کهنۀ پارین و پیـرارین بـس کـرده ایـم .
فردوسی در زمانۀ خود نو شده بود و میدانست کجای تاریخ زندگی میکند و مردمان زمانـۀ او به چه چیزی نیاز دارند، او فرزند زمان خویشتن بود.
زبـان ، اندیشـه ، درونمایه و گفتمان شاهنامه در زمانۀ خود نو بود و این نوشوندگی را در آینـده هـایی تـا همـین نزدیک به روزگار ما پایدار کرد."