چکیده:
تلاش برای یافتن بهترین رویکرد و راه حل جهت احیا بافت ها و محلات تاریخی، چالش بسیاری را خصوصا در دهه های اخیر در میان تمامی کسانی که به نوعی با شهر و شهرسازی درگیر هستند، برانگیخته است ؛ در نتیجه در این راستا، رویکردهای متفاوت با دستاویزهای مختلف ، به شکل موفق یا ناموفق مطرح شد. پژوهش حاضر در راستای این جریان ، به بررسی نقش فرهنگ به عنوان یکی از مولفه های مهم که در سال های اخیر در حوزه های مختلف شهری و از جمله مرمت و بازآفرینی بافت های تاریخی، بسیار مورد توجه و استفاده قرار گرفته ، پرداخته است . در این راستا ابتدا با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای، به بررسی ادبیات و مفهوم فرهنگ و فرهنگ شهری پرداخته و سپس سیرتحول به کارگیری آن در فرآیند بازآفرینی بیان شد. پس از آن رویکرد محله فرهنگی به عنوان متاخرترین رویکرد در این زمینه ، به طور خاص مورد مطالعه قرار گرفت . با مطالعه ادبیات مشخص شد که این رویکرد معیارها و اصولی را در سه بعد فرم (کالبد)، عملکرد و معنا با توجه و تاکید ویژه بر فرهنگ و هنر خصوصا در بعد کارکرد و معنا مشخص کرده و بر محتوای فرهنگی از دل تاریخ ، میراث و پتانسیل های خود مکان تاکید میکند. با بررسی و مطالعه دقیق این معیارها در واقع میتوان آن ها را با بسیاری از کیفیت های مختلف طراحی شهری (کیفیت های محیطی) و نیازمند مکان سازی معادل دانست .. بنابراین میتوان انتظار داشت که با به - کارگیری چنین رویکردهایی، زیرساخت و محتوایی کارآمد مبتنی بر فرهنگ و هنر، تاریخ و میراث مکان ایجاد میشود که حضور این مولفه ها نقش مهمی را در باززنده سازی هویت و معنا ایفا میکند. ضمن آنکه پویایی و حیات اقتصادی نیز به واسطه کاربری ها و فعالیت های مختلف بازگشته و به لحاظ کالبدی نیز پاسخگوی نیازها و عملکردها خواهد بود.
خلاصه ماشینی:
پژوهش حاضر در راستاي اين جريان ، به بررسي نقش فرهنگ به عنوان يکي از مولفه هاي مهم که در سال هاي اخير در حوزه هاي مختلف شهري و از جمله مرمت و بازآفريني بافت هاي تاريخي، بسيار مورد توجه و استفاده قرار گرفته ، پرداخته است .
از دهه ١٩٩٠ به دنبال چرخش فرهنگي که در همه زمينه ها و گفتمان هاي شهري اتفاق افتاد، توجه به فرهنگ و بهره گيري از آن در رويکردهاي حفاظت و توسعه و خصوصا بازآفريني شهري ١ اين مقاله برگرفته از پايان نامه کارشناسي ارشد عاطفه شاکرمي با موضوع " راهنماي طراحي فضاي شهري محله دردشت مبتني بر محله فرهنگي به عنوان رويکردي براي بازآفريني شهري" با راهنمايي دکتر محمود قلعه نويي و مشاوره مهندس امير محمد معززي مهر طهران در دانشگاه هنر اصفهان است .
(پوراحمد، حبيبي و کشاورز، ١٣٨٩؛ حاجي پور، ١٣٨٥؛ حبيبي و مقصودي، ١٣٨٦؛ حبيبي، پوراحمد و مشکيني، ١٣٨٦؛ لطفي، ١٣٩٠) در واقع از دهه ١٩٨٠ ميلادي و به دنبال رکود اقتصادي شديد و پيامدهاي ناگوار آن نظير افزايش فقر و بزهکاري، تلاش براي رفع مسائل و معضلات شهري و بهبود شرايط در همه زمينه ها خصوصا بعد اقتصادي، رقابت گسترده اي را ميان شهرها بر سر نمايش ويژگيهاي خاص فرهنگي، عملکردي، فيزيکي، اجتماعي و بهره گيري از آن ها جهت توسعه و تجديد حيات اقتصادي، اجتماعي، انساني، فيزيکي و جذب سرمايه وگردشگر برانگيخت .