چکیده:
بدون شک، پیامبر اعظم اسوه همه انسانها در همه اعصار و قرون است. به نظر برخی از ناقدان کرسی نظریه پردازی «معجزه انگاری اخلاق نبوی»(نگ: بهشتی، 1389، 22) معجزه بودن اخلاق پیامبر خاتم، با اسوه بودن آن حضرت منافات دارد. در این نوشتار، با توجه به مدارک قرآنی و غیر قرآنی، بر اسوه بودن آن حضرت، به نحو اطلاق و شمول، تاکید کرده و گفته ایم: اولا اگر اخلاق او معجزه نباشد، ممکن است برخی همتای او یا برتر شوند. در این صورت، پیامبر اعظم اسوه آنها نیست، و این، با اطلاق آیهای که دلالت بر اسوگی آن حضرت دارد، مخالف است. ثانیا مقام پیامبر اکرم، دون خالق و فوق همه مخلوقات است و بنابراین، همان طوری که اسوه بودن او ضروری است، معجزه بودن اخلاقش هم قطعی است و از راه برهان انّی عدم منافات آنها را کشف میکنیم؛ چرا که اگر منافات داشتند، تکوینا و تشریعا حکم به اجتماع آنها از سوی خدای حکیم نمیشد. ثالثا پیامبر اکرم در عالم انسانیت، مثل دارد، ولی مثل ندارد. اسوه بودن آن حضرت اقتضاء میکند که انسانها بکوشند تا مثل او شوند، نه مثل او. اگر اخلاقش معجزه نباشد، ممکن است مثل او شوند و در این صورت، اسوه آنها نیست.
خلاصه ماشینی:
<EndNote No="76" Text="اندر احمد آن حسی کو غایب استو آن عظیم الخلق او کو صفدر استجای تغییرات اوصاف تن استخفته این دم زیر خاک یثرب استبی تغیر مقعد صدق اندر استروح باقی آفتاب روشن است"/> (مولوی، 1380، دفتر چهارم، ص 637) اگر اخلاق او معجز نباشد دیگری هم میتواند به جای او خلیفة الله شود و بنابراین، او قطب ازلی و ابدی و پیامبر حقیقی و منوب برخی از انبیاء هست و منوب برخی نیست و در این صورت، برخی از انبیاء یا همه آنها نایب او نیستند، بلکه نیابت از دیگری دارند.
اگر نور او اول ما خلق الله است (بهشتی، 1389، ص13 تا 24) و اگر خلقت او قبل از خلقت قلم است (همان) و اگر او اعلم انبیاء است، و اگر هیچ پیامبر و وصی پیامبری بهتر از او و بهتر از وصی او نیست (همان) چگونه ممکن است که انسانهای اولین و آخرین و سابقین مقربین، بر او که قبل از خلقت آدم پیامبر بوده، سبقت گیرند، یا لااقل همتای او شوند؟ <H2>نتیجه </H2> با توجه به توضیحاتی که در این نوشتار داده شد، به هیچ وجه منافاتی میان معجزه بودن اخلاق نبوی و اسوه بودن آن حضرت نیست، بلکه از اطلاق و شمول آیه اسوه، میتوان استفاده کرد که اخلاق او معجزه است، بلکه پس از قرآن، برترین همه معجزات است، خواه از خود او و خواه از دیگران.