چکیده:
مقاله ی حاضر نخست عقل را از منظر لغت شناسی بررسی نموده و مفاهیم آن را با محتوای برخی روایات مقایسه نموده است، سپس دیدگاه راغب اصفهانی و علامه طباطبایی را مورد تامل قرار داده و معنایی متفاوت با نظر ایشان ارائه کرده است.
بعد از آن به نقش عقل پرداخته و ضمن طرح اجمالی دیدگاه برخی حکماء در مورد عقل نظری و عملی، این موضوع را با نگاه روایی مورد توجه قرار داده و با تبیین رابطه عقل مطبوع و عقل مسموع، به این نتیجه رسیده که «عقل مسموع» همان وحی و پیام رسولان الهی؛ و «عقل مطبوع»، قوه ای در وجود انسان است که با آن پیام الهی درک می شود. آن گاه شاخص های عمده ی معنویت (دیانت، عرفان و اخلاق) را محتاج عقل یافته و در نهایت روشن نموده است که معنویت راستین بدون عقلانیت پنداری بیش نیست.
خلاصه ماشینی:
"به نظر میرسد این وجه دوم با وجه اول یکی است؛ زیرا چیزی را که انسان با قوه ی عقل، درک میکند، همان ادراک است، که اگر درست و صحیح و توأم با استحکام و اتقان باشد بنا به نظر خود مرحوم علامه &، «حکمت» نامیده میشود.
و اما در قسمت پایانی که مرحوم علامه & با توجه به این دو آیه شریفه، مراد از «عقل» را علمی دانستهاند که انسان (به کمک عقل) مستقلا از آن استفاده میکند، و لفظ «سمع» به معنای ادراکی است که به کمک غیر، از آن بهرهمند میشود، قابل دقت میباشد، اولا کلمه عقل و سمع در حقیقت دو قوه هستند در وجود انسان اعم از ظاهری یا باطنی، پس کاربرد کلمه «عقل» برای «علم» و «سمع» برای «ادراک» مگر با تسامح پذیرفته شود یا بیان ظرف و اراده مظروف باشد، که این خود نیز جای تأمل است.
و اما فعل: «کنا نسمع» (میشنیدیم)، دوزخیان از چه کسی باید میشنیدند؟ آیا شنیدن صرفا با ابزار گوش ظاهری است؟ یا مراد از شنیدن با گوش جان است؟ در قرآن آمده است {لهم آذان لا یسمعون بها} (اعراف/ 179) اگر آنها میبایست، پیامی را بشنوند و سامع باشند پس منبع صادر کنندهی پیام کیست؟ و این موضوع با آن چه در رابطه با نظر راغب اصفهانی بیان شد شباهت پیدا میکند.
بیان امام علی× مؤید همین مطلب است: «بالعقل صلاح کل امر» (ری شهری، 1370: ج6، ص396) اصلاح تمام کارها به واسطه ی عقل است و «من عقل تیقظ من غفلته و تاهب لرحتله و عمر دار اقامته» (همان) کسی که تعقل کند از خواب غفلت بیدار میشود و برای رحلت و مرگ آماده می گردد و سرای جاودان خود را آبادان میکند."