چکیده:
در آثار ا صولی متاخر چنین شهرت دارد که ادله فقه نزد امامیه چهار دلیل اند: کتاب ، سنت ، اجماع و عقل . با این همه ، به رغم این شــهرت فراگیر در نگرش تاریخی و محتوایی، دلیل چهارم در هاله ای از تاریکی قرار دارد و در برر سی نظام فقهی هر فقیهی ، باید دید که او از دلیل عقل چه تعریفی دا شته ا ست . بخ شی از م صادیق تاریخی دلیل عقل ، ا صول کاربردی مانند برائت و ا ست صحاب بوده (غزالی ، ١٤٢٠: ١/ ٢١٧، ٢٢١) و بخ شی دیگر از آن روش های فهم از خطاب ، همچون دلیل الخطاب بوده اســـت (محقق حلی ، ١٤١٨: ١/ ٣١) در این مقاله ، دیدگاه فقیهان برجسـته اهل بیت (ع ) از شـیخ مفید تا شـهید اول بررسـی شـده و با رصـد تحولات در جایگاه عقل در استنباط ، به نوآوری های هر یک از فقیهان اشاره شده است .
خلاصه ماشینی:
"سید مرتضی پس از شیخ مفید، سید مرتضی نیز در آثار خود از دلیل عقل یاد نموده و نقش آن را مورد توجه قرار داده است : در جواب «مسائل موصلیات » در پاسخ به این سؤال که : در صورت اختلاف امامیه و ثابت نشدن اجماع و فقدان کتاب و سنت قطعی در مسئله ای شرعی، چگونه باید به حق رسید، میفرماید: هر گاه حادثه ای باشد که امامیه نه به نحو اختلاف و نه به نحو اتفاق ، نظری دربارة آن نداشته باشد و در ادلۀ موجب علم هم راهی برای رسیدن به حکم آن نباشد، در آن حادثه به حکم عقل ملتزم میشویم (الشریف مرتضی، بیتا: ٢١٠).
از موارد نقل شده که عمده موارد مربوط به عقل در آثار سید مرتضی است روشن میشود که ایشان به دلیل عقل توجه داشته و حتی آن را در ردیف ادلۀ سه گانۀ کتاب ، سنت و اجماع قرار داده است ، اما از آن به عنوان یک منبع مهم همانند ادلۀ سه گانۀ دیگر برای استنباط احکام یاد نمیکند و شاهدش این است که در کتاب پرحجم الذریعۀ، در حالی که از سایر ادله و منابع به طور مفصل در بخش های مستقل بحث میکند، از دلیل عقلی بسیار کم ، آن هم به صورت پراکنده و جزئی، سخن به میان میآورد."