چکیده:
یکی از تاثیر گذارترین شاعران عصر عباسی در قرن چهارم هجری بدون تردید «متنبی» است . بررسی آثار این شاعرنشان میدهد که شعر متنبی باید دایره المعارفی از حکمت ، مدحت و هجو باشد. تاثیر پذیری شاعران بزرگ پارسی در آثار سترگ خویش از اشعار و مضامین متنبی، ما را به یک حقیقت رهنمون میشود که جان مایه های حکمت و خرد در اشعار این شاعر بزرگ عرب به حد اعتلای خود رسیده به گونه ای که شاعران بزرگ زبان فارسی چون فردوسی، سعدی، صائب ، سنایی، عنصری، ناصر خسرو و ... به وفور از این پندارهای عالمانه بهره جسته اند. بررسی تطبیقی این مضمون های مشترک ما را به اهمیت بررسی این تاثیر پذیری واقف می سازد.
Mutanabbi is undoubtedly one of the most influential poets of the Abbasids living in the fourth century SH. A
review of the works of this poet shows that his poetry must be an encyclopedia of theosophy, eulogy and satire.
The great Persian poets' being influenced by Mutanabbi's lyrics and its reflection in their works shows us that the
lyrics of this great Arab poet are so replete with theosophy and wisdom that the great poets of the Persian
language such as Ferdousi, Sa'di, Sa'eb, Sanaei, Onsori, Naser Khosrow and so on have made great use of these
wise and scholarly ideas and thoughts. A comparative study of these common themes makes us aware of the
importance of this influence.
خلاصه ماشینی:
"تأثیر پذیری شاعران بزرگ پارسی در آثار سترگ خویش از اشعار و مضامین متنبی، ما را به یک حقیقت رهنمون میشود که جان مایه های حکمت و خرد در اشعار این شاعر بزرگ عرب به حد اعتلای خود رسیده به گونه ای که شاعران بزرگ زبان فارسی چون فردوسی، سعدی، صائب ، سنایی، عنصری، ناصر خسرو و ...
و ناصرخسرونیز ابیاتی رسا و غرا در مفهوم خرد ودانش دارد که گوش هر فارسی زبانی با آنان آشناست : نکوهش مکن چرخ نیلوفری را برون کن زسر باد و خیره سری را بری دان از افعال چرخ برین را نشاید زدانا نکوهش بری را درخت تو گر بار دانش بگیرد به زیر آوری چرخ نیلوفری را (ناصرخسرو،١٤٢:١٣٨٧) حکیم سنایی ، شاعر بزرگ زبان فارسی، حکمت یکی از کلیدی ترین مفاهیم شعری او و به همین جهت بسیاری اورا شاعر حکیم می دانندو از مضمون های حکیمانه متنبی بهره جسته است .
در جایی دیگر از شاهنامه فردوسی نیز خورشید را چون زنی ترسان و وحشت زده ، از هیبت گرد و غبار جنگ پس پرده ترسیم می کند: به پرده درون شد خور تابناک زجوش سواران و از گرد خاک (همان : ٢٣١/٤) متنبی جایی در ابیاتی می گوید: خورشید عالمتاب با چشمی وحشت زده که مردمکش دچار حیرت شده به گرد و خاک حاصل از جنگ ممدوح او می نگرد: الجو اضیق ما لاقاه ساطعها ومثله الشمس فیه احیر المقل ینال ابعد منها و هی ناظره مما تقابله الا علی وجل (همان : ١٦٥/٣) غبار شکر همه جا را پر کرده است به طوری که فضا برای آن تنگ است و چشم خورشید حیران ترس چشم (به این غبار) است ."