چکیده:
خاطره نویسی دفاع مقدس بخش وسیعی از نهضت خاطره نویسی را به خود اختصاص داده و نقش مهمی در رشد حادثه نگاری در ادبیات پس از انقلاب ایفا میکند. اسارت نامه شاخه ای از این نوع ادبی است که به شرح خاطرات اسارت آزادگان میپردازد. نزدیکی خاطره با ادبیات داستانی به سبب برخورداری از عناصر مشترک، موجب شده تا برخی از متون خاطره نگاشت به عنوان ادب داستانی شناخته شده و تفاوت آنها با این نوع ادبی نادیده انگاشته شود. اگرچه خاطره از نظر صحنه پردازی و فضا، شخصیت ، حادثه و دیدگاه با داستان اشتراک دارد ولی به سبب استناد تاریخی حوادث و موقعیت زمانی و مکانی با تاریخ قرابت دارد و از فضای تخیلی داستان فاصله میگیرد. در این پژوهش سه اثر منتخب اسارت نامه ها (من زنده ام اثر معصومه آباد، سرباز کوچک امام اثر فاطمه دوست کامی «خاطرات مهدی طحانیان »، کیکاووس اثر مصطفی صادقیپور) از نظر نحوة بهره گیری از عناصر داستان تحلیل و مقایسه شده اند. حاصل این مقایسه نشان میدهد که شکل گیری خاطره بر محور واقعیت تاریخی و عینی مانع از تبدیل آن به داستان میشود اما نویسنده میتواند با پرورش عناصر داستان ضمن حفظ اصالت خاطره برگیرایی آن بیفزاید.
Reminiscence of Holy defense is a form of writing in literature after the revolution that narrates raminiscences of
the imposed war between Iran&Iraq.capture memories is a brunch of this genre which narrate prison the capture
memories of the imposed war freedmen.Due to the enjoyment of the common elements with fiction nearby
memory,memory mapping has led to some texts known as literary fiction and the differences with this genre to
be overlooked.Although memory due to the use of elements such as: setting and atmosphere, character, incident
and share its views with the story But due to historical events and situations based on temporal and spatial
relationship to the history of science fiction and space distance.This research is an study and analyzing of three
important books(I’m alive,Little soldier of imam, Keikavoos).The result of this comparison shows that the
formation of memory on the basis of concrete historical reality is prevented from turning it into a story But the
author can develop the story elements guarantee the authenticity of the charism, add memory
خلاصه ماشینی:
"«یحیی» نام عنصر خودفروخته ای اسـت کـه در هـر دو اثـر کیکـاووس و سرباز کوچک امام به آن اشاره شده است ؛ بنابراین نویسنده در هیچ یک از آثار ذکر شده تعمدی در سفید یـا سـیاه نشـان دادن شخصیت ها نداشته است ؛ اما این ساخت خود اسارت نامه است که ما را با اصطلاح قهرمان و ضدقهرمان مواجـه کـرده و سـاخت اثر را برمبنای دو قطب سفید و سیاه شکل میدهد.
آباد تلاش کرده تا به زبان انسان هایی که از آن ها سخن میگوید نزدیک شده و با ادبیات خود آن ها سخن بگوید اما گاه مؤفق نبوده و در گفت وگوها میتوان حضور و صدای او را احساس کرد؛ اما در دو اثر دیگر نقش گفت وگو به اندازة کتاب من زنده ام پررنگ نیست ؛ هرچند بیان برخی خاطرات از زبان شخصیت های فرعی، دو اثر را از توصیف صرف دور کرده است .
تکیۀ داستان بر عامل تخیل و نقش کلیدی استناد در خاطره مانع تبدیل این آثار به ادبیات داستانی است اما خاطره پرداز میتواند با بهره گیری هنرمندانه از مؤلفه های داستان ضمن پایبندی به اصول استناد اثر را به فضای داستان نزدیک ساخته و بر ماندگاری و تأثیر آن بیفزاید؛ بنابراین اگرچه هر سه اثر فاقد ساختار داستانی و بافت پیرنگ هستند و داستان به شمار نمیآیند، اما من زنده ام به سبب بهره گیری از ظرافت هایی همچون : توصیف اکسپرسیونیستی، تک گویی درونی و عنصر گفت وگو به ساخت داستان ، بسیار نزدیک شده و بر تأثیر اثر افزوده است اما کیکاووس به دلیل عدم پیروی از سیر داستانی و بهره گیری از عناصر روایت در چهارچوب خاطرة صرف ، به بافت داستانی نزدیک نشده و نسبت به دو اثر دیگر، در رتبۀ آخر قرار میگیرد."