چکیده:
اصل «امامت»، از بنیادیترین اصول مذهب امامیه است که در ساحتهای گوناگون تحلیل شده است. علامه طباطبایی در این زمینه تحلیلی مبتنی بر مابعدطبیعت متعالی صدرایی دارد که آن را به گونه ابتکاری در ساحت قرآن آشکارکرده است. در میان مبانی مابعدطبیعی این مقوله قریبترین آنها، پذیرش ملکوت و وجه امری اشیا در برابر ناسوت و وجه خلقی اشیا است. بر اساس این مبنا و تحلیل، امامت به معنای مطلق هدایت نیست، بلکه به معنای هدایتی است که به امر الاهی صورت میگیرد؛ امری که قرآن آن را «ملکوت» خوانده و وجه دیگری از خلقت است که وجه مواجهه خلق با خدای سبحان بوده و از قیود زمان و مکان طاهر و مطهر است و از تغییر و تبدیل خالی. امام هدایتکنندهای است که با در اختیار داشتن امری ملکوتی، هدایت میکند. این نوشتار، آن مبنای مابعدطبیعی را در دو ساحت «محض» و «استنباطی» در کنار این تحلیل از امامت نشانده و در سیری منطقی و پردازشی تحلیلی، این حقیقت بنیادی قرآن را آشکارسازی کرده است.
The principle of “Imamate” is the most fundamental principle of Shiite religion that is analyzed in several aspects. In this regard، Allameh Tabatabaei has an analysis based on Sadra’s transcendental metaphysics and has revealed it in an innovative way at the Holy Qur’an’s realm. Among the fundamentals of the metaphysics، the most proximate one is the issue of acceptance of the celestial world and the spiritual aspect of things against the material world and the creational aspect of things. Based on this principle and analysis، Imamate does not mean only the absolute guidance، rather it refers to a guidance which happens according to the Divine Command; a Command which the Holy Qur’an refers to it as the “spiritual world” and it is another aspect of the creation which is the aspect of human facing the Glorified God pure from the constraints of time and space and free from any change and transformation. Imam is a director who guides people by knowing the spiritual world. This paper has placed the basis of metaphysics in the two aspects of “implicit” and “inferential” next to this analysis of the Imamate and has revealed this fundamental fact of the Holy Qur’an in a logical movement and analytical processing.
خلاصه ماشینی:
"امر الاهی که قرآن کریم آن را ملکوت خوانده، وجه دیگری از خلقت است که خلق، با آن وجه با خدای سبحان مواجه میشوند که این از قیود زمان و مکان طاهر و مطهر و از تغییر و تبدیل خالی است، و مراد به کلمه «کن» است که غیر از وجود عینی اشیا نیست.
امام، معارف و احکام را بیان میکند و تصدی سازمان اعمال و نشو و نمای باطنی اشخاص و سوق اعمال را به سوی خدا و رسانیدن آنها را به غایات و اهدافشان بر عهده دارد؛ چنانکه روایات عرض اعمال و حضور وقت مرگ و دعوت مردم با امامشان روز قیامت و توزیع نامههای اعمال و رجوع حساب به امام و غیر آنها، بر این مطلب دلالت دارد و طبق نظریه شیعه، هیچ وقت زمین از امام خالی نمیشود و بنابراین، پیغمبر اکرم( در زمان خود، امام نیز بوده چنانکه نبی و رسول بود، و در نتیجه نبوت و رسالت و امامت، آن حضرت از حضرت علی( افضل خواهد بود؛ چنانکه اجماع امت بر آن دلالت دارد (همان: 1388، ج2، ص203– 204).
قرآن کریم هرجا متعرض امامت میشود، درکنار آن، متعرض هدایت میشود؛ بهنحوی که گویا میخواهد امامت را از مقوله هدایت تفسیر کند؛ با این وصف، امامت به معنای مطلق هدایت نیست، بلکه به معنای هدایتی است که به امر خدا صورت میگیرد، و این امر الاهی همان است که در برخی آیات شریفه، ملکوت خوانده شده و وجه دیگری از خلقت است که خلق با آن وجه با خدای سبحان مواجه میشوند."