چکیده:
ﺷﺮح ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ اﺣﻤﺪ ﻻﻫﯿﺠﯽ در ﺷﺮح ﻗﺼﯿﺪه ﺗﺮﺳﺎﺋﯿﻪ ﻧﻤﻮﻧﻪ ای ﻣﺸﻬﻮر اﺳﺖ. ﻗﺼﯿﺪه ﺗﺮﺳﺎﺋﯿﻪ از ﺟﻤﯿﻊ ﺟﻬﺎت ﻣﻮرد اﻋﺘﻤﺎد ﺳﺨﻦ ﺷﻨﺎﺳﺎن و ﺗﺬﮐﺮه ﻧﻮﯾﺴﺎن ﺑﻮده و از اﯾﻦ ﺟﻬﺖ ﻣﻘﺒﻮل ﺗﺮ اﺳﺖ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ دﻟﯿﻞ ﻧﮕﺎرﻧﺪه ﺑﺎ ﺗﻬﯿﮥ دو ﻧﺴﺨﻪ ﻗﺪﯾﻤﯽ اﯾﻦ ﺷﺮح را ﺗﺼﺤﯿﺢ ﮐﺮده اﺳﺖ و روش ﺗﺼﺤﯿﺢ ﺑﺮاﺳﺎس دو ﻧﺴﺨﻪ اﻧﺠﺎم ﺷﺪه ﮐﻪ ﻧﺴﺨﻪ ﻗﺪﯾﻤﯽ ﺗﺮ ﻧﺴﺨﻪ اﺳﺎس ﻗﺮارﮔﺮﻓﺘﻪ، ﻣﮕﺮ در ﻣﻮاردی ﮐﻪ ﻏﻠﻂ ﻓﺎﺣﺶ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﮐﻪ ﺑﺪل در ﻣﺘﻦ ﺑﺮده ﻣﯽ ﺷﻮد، ﻧﺴﺨﻪ ای ﮐﻪ ﺑﻪ دﺳﺖ ﺧﻂ ﻣﺆﻟﻒ اﺳﺖ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻧﺴﺨﻪ اﺳﺎس ﻣﻮرد اﺳﺘﻔﺎده ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ و در اﻧﺘﻬﺎ آﯾﺎت، اﺣﺎدﯾﺚ، ﻟﻐﺎت دﺷﻮار ﺗﺮﺟﻤﻪ و ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﯽ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ. ﺎرﻧﺪه در اﯾﻦ ﻣﺠﺎل و ﻣﻘﺎل ﮐﻮﺷﺶ ﻧﻤﻮده اﺳﺖ ﻇﺮاﻓﺖ ﻫﺎی ﺷﻌﺮ اﯾﻦ ﺳﺨﻦ ور ﭼﯿﺮه دﺳﺖ و ﺷﺮح ﮐﺎﻣﻞ ﻻﻫﯿﺠﯽ را در ﺣﺪ ﺑﻀﺎﻋﺖ و ارادﺗﺶ ﺑﺪون ﮐﻤﯽ و ﮐﺎﺳﺘﯽ ﻣﻮرد ﺗﺤﻘﯿﻖ و ﺗﻔﺤﺺ ﻗﺮار دهد.
خلاصه ماشینی:
"٧ ـ سج : شدست ٨ ـ م : آب ٩ ـ س : و بیان و محتاج نیست به شرح آن بیت دهم مرا از اختر دانش چه حاصل که من تاریکم او رخشنده اجزا 1 بیت یازدهم گر آن کیخسرو ایوان نور٢ است چرا بیجن شده در٣ چاه یلدا مراد از اختر دانش علم است و کیخسرو ایوان نور، اشاره بر قدرت فوق الحد علم و تاثیر تام اوست و میگوید که از نخل علم من ثمره به خیر ظهور نیامد و فائده از آن متصور نشد و با آنکه علم رخشنده اجزا و نورانی است در کمال صفا و نزهت و در نهایت تأثیر و قدرت اما نور و صفای او ظلمت و کدورت مرا معدوم نساخت اشاره است بر عدم حصول ٤ اغراض و بر سبیل انکار میفرماید: «که اگر اختر دانش که عبارت از علم است کیخسرو ایوان نور باشد یعنی پادشاه مسند قدرت تمام و ملک سریر تأثیر مالاکلام بود چرا مرا که به مثابۀ بیجن در٥ چاه تیره و تار محبوس مانده ام ٦ اخلاص نمیگرداند» چنان که «کیخسرو»، «بیجن » را از قید٧ چاه رهایی بخشید و «کیخسرو» پادشاه ایران زمین بود پسر «سیاوش بن کی کاوس » است و «بیجن » پسر پسر «گیو» است که از ابطال رجال ایران بود، وقتی کیخسرو بیجن را به جهت دفع گراز به سرحد ترکستان روان کرد و بعد از آنکه بیجن آثار مردی و مردانگی در دفع آن حیوانات مناره به حیز ظهور رسانید تنها به دست «منیجه »، دختر «افراسیاب » افتاد چنانکه در شاه نامه و در اکثر کتب تواریخ مسطور است و منیجه را تعشقی نسبت به بیجن پیدا شد و او را به داروی بیهوشی بیخود کرده همراه [خود] به ترکستان برد و بعد از رسیدن بدان موضع او را افاقۀ، دست داد و تن به صحبت «منیجه » در داد و به سبب غازی و نمامی کنیزکی ٨ از خدمتکاران «منیجه » این واقعه به سمع افراسیاب رسید و افراسیاب قاصد قتل او شد و به سبب ٩ شفاعت پیران ویسه از سر قتل ١٠ درگذشته «بیجن » را در چاه عمیق محبوس ساخت و «منیجه » را از نظر بینداخت ."