چکیده:
طی دهه های اخیر به تبع وقوع گذار از نظم وستفالیایی به نظم پساوستفالیایی در نظام جهانی، بسیاری از قواعد، اصول و رویههای حاکم بر تعاملات کنشگران دستخوش دگرگونیهای شگرفی شده و دیپلماسی نیز به عنوان یکی از مهمترین نهادهای روابط بینالملل از تاثیر این دگرگونیها مصون نمانده است. به طوری که در واکنش به تحولات محیط جهانی شده، دیپلماسی نوینبا اشکال مختلفی همچون دیپلماسی رسانهای، دیپلماسی مجازی، دیپلماسی مسیر دو و دیپلماسی عمومی ظهور یافته است. در این میان، فهم دلایل ظهور دیپلماسی نوین اهمیت بسیاری دارد و بیتردید میتواند در تعیین مسیر حرکت سیاست خارجی دولتها به اقتضای تحولات صورت گرفته تاثیرگذار باشد.
مقاله حاضر با همین دغدغه به مطالعه چرایی ظهور دیپلماسی نوین در بستر متحول نظام جهانی پرداخته است (سوال اصلی). نگارنده در مقام علتکاوی، سه عامل کاهش نقش بلامنازع و تضعیف حاکمیت دولتهای ملی متعاقب رشد فزاینده کنشگران غیردولتی، وقوع پیشرفتهای شگرف در حوزه فناوریهای ارتباطات و اطلاعات و نیز افزایش چشمگیر وزن و جایگاه افکار عمومی را شناسایی کرده و به بررسی نحوه اثرگذاری هر یک بر فرایند اجرای دیپلماسی پرداخته است (فرضیه). نتایج این بررسی میتواند رهنمودهایی را برای جهتدهی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در اختیار تصمیمسازان قرار دهد که مهمترین آن بسنده نکردن به دیپلماسی رسمی دولتمحور و فعالیت موازی در چهار گونه دیپلماسی رسانهای، عمومی، مجازی و مسیر دو است.
In recent decades many of rules, principles and procedures which dominates the interactions of international actors have changed dramatically due to a transition from Westphalian order to post Westphalian order in world system. In response to the changes of global arena, new diplomacy has emerged with different forms like media diplomacy, public diplomacy, track two diplomacy and virtual diplomacy. Understanding the reasons of the emergence of new diplomacy is very important and can be influential in determining foreign policy’s course of action.
This article tries to investigate the reasons of the emergence of new diplomacy in the changing world system and proposes three factors as a hypothesis: declining of the role of sovereign states as a consequence of the growth of non-governmental actors, remarkable advancements in information and communication technologies and the enhancement of public opinion status. The results of this article can offer guidelines for directing Iran’ foreign policy.
خلاصه ماشینی:
"اولا با گسترش بیسابقۀ تعاملات و اندرکنش های دولت ها برمبنای وابستگی متقابل پیچیده و نیز ورود طیف متنوعی از کنشگران غیردولتی نظیر سازمان های بین المللی، سازمان های فراملی و شرکت های چندملیتی به عرصه رقابت ها، اینک دولت ملی دیگر کنشگر انحصاری و فعال مایشاء محسوب نمیشود و دامنه حاکمیت مطلقش که میراث اصلی نظم وستفالیایی به شمار میآمد، چه از سوی دولت های قدرتمندتر و چه از جانب نهادهای فراملی محدود شده است ؛ و ثانیا خروج دستورکار نظام بین الملل از بساطت دوران جنگ سرد (موضوعات سیاست عالی مانند جنگ و صلح ) و مطرح شدن انبوهی از موضوعات گوناگون کارکردی با ماهیت جهانشمول ، توان دولت ها را برای تدبیر منفردانۀ امور تا حدود زیادی کاهش داده و آنان را به اداره گری مشترک جهان بر مبنای الگوهای تصمیم گیری جمعی و با مشارکت سایر کنشگران واداشته است (آکسفورد، ١٣٨٦: ١٨٢ ـ ١٧٩).
نظر به اهمیت روز افزون جایگاه دیپلماسی نوین که امروزه یکی از مؤثرترین و کارآمدترین ابزارهای تحقق اهداف سیاست خارجی دولت ها در بستر کنونی نظام جهانی است ، طبعا جمهوری اسلامی ایران نیز نمیتواند از بذل توجه به این ابزار کارآمد غفلت ورزد بلکه میبایست به موازات پیشبرد دیپلماسی رسمی دولت محور، برنامه های راهبردی گسترده ای را هم برای فعال سازی انواع گوناگون دیپلماسی نوین مانند دیپلماسیهای رسانه ای، عمومی، مجازی و مسیر دو طراحی و اجرا کند."