چکیده:
مسئله نیاز به دین عمری به قدمت تاریخ بشر دارد در تحقیقات جامعه شناسان و مردم شناسان به اثبات رسیده که نمی توان در طول تاریخ قومی از اقوام بشری را بدون دین یافت راز این امر آن است که انسان دارای سرشت و فطرت دینی بوده و هویت او در متن خلقت با یدن داری هجین شده است دین شاخصه و مولفه های فراوانی دارد از مهم ترین آنها مسئله معنویت است دین داری با معنویت همراه بوده و تلازم کاملی بینشان برقرار است ویژگی اصلی در عصر ظهور و حکومت مهدوی با توجه به حاکمیت دین زندگی معنوی خواهد بود یعنی عنصر اساسی در حاکمیت مهدوی معنویت است آیا میتوان از معنویت بدون دین هم سخن گفت به این معنا که انسان معنوی باشد بدون این که به ادیان الهی پای بند باشد در عصر مدرن به دنبال مسائلی که برای بشر غربی در حوزه های مختلف علمی سیاسی، فرهنگی، فلسفی و اجتماعی شکل گرفت، دین و مذهب هم به گونه ای رو به افول رفته و گرایش های دین مدارانه رو به ضعف نهاد. اما با توجه به فطری بودن مسئله معنویت،چاره کار را در جایگزینی معنویت های منهای دین دیدند از این جهت در دنیای امروز از معنویت سفید و یا معنویت منهای دین سخن گفته میشود در این تحقیق با بررسی تطبیقی میان معنویت های مدرن و معنویت عصر ظهور به تفاوت اساسی و مبنایی این دو معنویت اشاره خواهد شد
The issue of the need for religion is as old as mankind history. In the researches of sociologists and anthropologists it has been proven that during the course of history not a single nation among all nations of mankind with no religion can be found. The secret behind this matter is that human beings have religious nature and their identity in the context of creation is ingrained with religion. Religion has many characteristics and components. The most important one is the subject of spirituality. Religiousness is associated with spirituality and there is a complete concomitance between them. The main feature of the reappearance times and "Mahdian” (Mahdawi) government with regard to the rule of religion will be spiritual life. Meaning، spirituality is the essential element in “Mahdian” rule. Is it possible to speak of spirituality without religion? Meaning، that man can be spiritual without having to adhere to divine religions. In modern times، following some issues that were shaped for human beings in various scientific، political، cultural، philosophical، and social fields، religion and faith also declined and deteriorated in a way، and religion-centered attitudes and tendencies weakened. But due to the innate nature of the issue of spirituality، mankind found the solution to this matter in replacing religious spirituality with “spirituality minus religion”. Therefore، in today’s world، there is talk about white spirituality and/or spirituality minus religion. In this research، through a comparative study between modern spiritualties and the spirituality of reappearance times، the basic and fundamental difference of these two spiritualities will be mentioned.
خلاصه ماشینی:
"ضمن اینکه بیان و تحلیل معنویت دینی در پرتو حکومت مهدوی در آخرالزمان برای امروز ما نیز ضرورت فراوانی دارد؛ چراکه اوج و گسترش معنویتهای مدرن در فضای جهانی و کشور ما سبب اقبال به این سنخ از معنویتها شده است.
(همان: 53/4) فلسفه ارسال انبیاء، خدامحوری بوده و همین شاخصه اصلی معنویت دینی در عصر ظهور دنبال خواهد شد و هیچ تردیدی در این امر با توجه به روایات مأثوره از معصومان وجود ندارد: جز خداوند _ بلندمرتبه _ هر معبودی که در زمین باشد؛ اعم از بتهای بیجثه با صورت و باجثه بیصورت و جز آن، آتش گرفته و بسوزد.
( ملکیان، 1381 الف: 275؛ Mahony, 1995: 14/2) البته نکته قابل تأمل آن است که عمده معنویتهای مدرن بر شریعتگریزی تأکید دارند و این امر به جهت عبادات و مناسکی است که در ادیان مطرح است؛ اما در همین معنویتها مناسک و عباداتی ملاحظه میشود که خود تکلیفی به حساب میآید.
برخی لازمه معنویت مدرن را همین شاخصه دانسته و بیان می دارند: معنویت نحوهای از مواجهه با جهان هستی است که فراوردهاش این است که حالتهای نفسانی نامطلوب مانند اضطراب، دلهره و اندوه، غم، ناامیدی، احساس سرگشتگی و سردرگمی و احساس بیمعنایی و بیهدفی که همواره در طول زندگی همراه انسان است تا آنجا که ممکن است در انسان پدید نمیآید یا اگر پدید آمد ناپدید خواهد شد؛ یعنی آنچه نصیب انسان میکند نوعی رضایت باطن است."