چکیده:
با ورود اسلام به ایران حجاب وارد این کشور نشده است و بانوان ایرانی از دوران باستان به انواع گوناگون
حجاب داشته اند. متاسفانه در خصوص تغییر، تحول و روند شکل ظاهری لباس در سلسله های بزرگی
که پس از اسلام و پیش از روی کارآمدن دوره پهلوی در این کشور حکمرانی کرده اند، به اندازه دوران
باستان تحقیقی صورت نگرفته و کمتر پژوهشی را می توان یافت که صرفا منوط به وضع پوشاک زنان در
این دوران تاریخی باشد. لذا پرسش حاضر این است که روند شکل ظاهری لباس در سلسله های بزرگی
از قبیل مغول، افشاریه، زندیه، صفویه و قاجار چگونه بوده است؟ چنین به نظر میرسد که با ورود مغولان،
ورود عنصری جدید که از لحاظ فرهنگی، اجتماعی و مذهبی با ایرانیان متفاوت بوده، تحول عظیمی در
لباس پدید آمده و تا قبل از دوران قاجار و مراوده با اروپاییان تغییرات چندانی به عمل نیامده باشد. این
مقاله سیر تحول لباس زنان در پنج دوره نامبرده را با توجه به نقاشی ها، عکسها، کتب و منابع معتبر
بررسی میکند و از نوع مطالعات تاریخی میباشد که به سبک توصیفی، تحلیلی و کتابخانهای صورت
گرفته است. در نهایت یافته های پژوهش ضمن اثبات فرضیه، زوایای دقیقتری از موضوع را نمایان
میسازد.
خلاصه ماشینی:
متاسفانه در خصوص تغيير، تحول و روند شکل ظاهري لباس در سلسله هاي بزرگي که پس از اسلام و پيش از روي کارآمدن دوره پهلوي در اين کشور حکمراني کرده اند، به اندازه دوران باستان تحقيقي صورت نگرفته و کمتر پژوهشي را مي توان يافت که صرفا منوط به وضع پوشاک زنان در اين دوران تاريخي باشد.
هر چند که در ايران باستان بنا به شرايطي، سبک و اسلوب لباس هميشه خاص بوده ، اما بررسيها نشان مي دهند که پوشش تمام بدن در دوره هاي مختلف تاريخي چه نزد زنان و چه نزد مردان حقيقت داشته است و هيچ گاه ايرانيان در برهنگي به سر نمي برده اند .
ورود اسلام نيز کمک شاياني به تکميل پوشش زنان اين سرزمين کرده است و اين پژوهش درصدد است تا به طور خاص لباس زنان – چگونگي تکامل ، تغيير و تحول - در پنج سلسله نامدار ايراني پس از اسلام از جمله : مغول ، افشاريه ، زنديه ، قاجار و صفوي را تا پيش از روي کار آمدن پهلوي بررسي کند .
مغولان ، پس از آنکه در ايران استقرار يافتند، پوشاک خود را تغيير دادند، اين قوم قبل از ظهور چنگيز، لباسي از پوست داشتند، اما در دوران چنگيز، مغولان از پارچه ، لباس کيسه مانندي مي دوختند و زنان در زير اين لباس شلوار بلند مي پوشيدند، آنان اين لباس را بر روي شانه راست گره مي زدند و سمت چپ کاملاً آزاد بود ( راوندي، ١٣٦٨: ٨٢).