چکیده:
متون مقدس ادیان ابراهیمی از انسان ها می خواهند که اخلاقی زندگی کنند و به آنان دستورهایی اخلاقی که عموما با وعده پاداش و تهدید به مجازات همراه است، می دهند. گفته می شود اولا رسیدن به پاداش یا فرار از مجازات انگیزه سطح بالایی برای اخلاقی زیستن نیست و ثانیا اینکه خدایی حاکم به انسان دستور دهد که چه کاری را انجام دهد و چه کاری را ترک کند، این با آزادی و «خودفرمانروایی» انسان ناسازگار است.
سخن ما در این نوشتار آن است که اولا خواست آرمانی این متون آن است که انسان به خدا عشق ورزد و از او اطاعت کند. وعده و وعید، یک مسئله فرعی و اضطراری است. و ثانیا این عشق ورزیدن باید از روی شناخت باشد. به خدایی باید عشق ورزید که انسان او را دارای فضایل و کمالات می یابد. پس در واقع، این خود انسان است که حاکم است و خدایی را که دارای فضایل است می یابد و عاشق و تسلیم او می شود. این نوع «خدافرمانروایی» با «خودفرمانروایی» سازگار است. البته اطاعت بی چون و چرا از عالمان دین یا پذیرش حسن و قبح الهی شرعی، چنان که اشاعره گفته اند، یا پذیرش ایمان گرایی، آن گونه که کرکگور گفته است، با خود فرمانروایی ناسازگار است.
خلاصه ماشینی:
"اما در اینجا ممکن است این پرسش مطرح شود که اگر انسان خـدایی بـا ایـن کمـالات را / میشناسد، چرا او را دوست نداشته باشد تا به او دستور داده شود که او را دوست بـدارد؟ پاسـخ از آنچه قبلا گذشت آشکار است و آن اینکه گاهی مانعی برای عشق الهی وجود دارد و بـه عبـارت دیگر گاهی در قلب انسان عشق دیگری است که نمیتواند با عشق خدا جمع شود.
وقتی رابطه انسان با خدا رابطـه عبـد و مـولی باشـد، کـه در نتیجه عبد باید بیچون و چرا از مولای خود اطاعت کند، آیا جایی بـرای سـخن از آزادی انسـان وخودفرمانروایی او باقی میماند؟ گویا در غرب جدید برخی از اندیشمندان نه تنها خودفرمانروایی را بالاترین ارزش دانسته اند و به پرسش اول پاسخ مثبت داده اند، بلکه ایـن خودفرمـانروایی را ناسـازگار بـا اطاعـت از اوامـر خداونــد دانســته انــد و بنــابراین بــه پرســش دوم پاســخ منفــی داده انــد (بــراون ،١٣٧٥: ٨٩ـ٩٠؛کیوپیت ،١٣٧٦: ١٦٥؛هاپ واکر،١٣٨٦: ١٢٨ـ١٣٠).
همان طور که قبلا گذشت ، خواسته آرمانی متون مقدس از انسان ها این اسـت کـه پـس از تأمل و تفکر درباره خدا و هستی و پس از اینکه دریافتند که خدایی هسـت کـه همـۀ فضـایل و کمالات را در بالاترین درجه ممکن دارد، به او عشق بورزند و تسلیم او شوند یعنـی بـه او ایمـان آورند و اوامر او را که برخاسته از فضایل و کمالات ذاتی اوست اطاعت کنند."