خلاصه ماشینی:
باری مقصود حضرت استاد امام قدّس سرّه این است که این تفاوتها میان اقسام مذکور اعتباری صرف نیست اگرچه اعتبارات سه گانه وارده ی بر ماهیات نیز، در جای خود صحیح است چه مراعات احکام معانی و ماهیات به آن وسیله ممکن است ولی منشا و زیربنای آن اعتبارات وارده بر ماهیات و معانی، احکام وجودات و انحاء است از حیث شدت و ضعف، چه آنکه می شود که چیز واحدی، دارای دو گونه وجود باشد، یکی بالفعل و دیگری بالقوه، و وجود بالقوه به مقتضای ضعفی که دارد، در وجود بالفعل مستهلک باشد و با حصول شرائط، بوجود اکمل و اقوائی مبدل شود -چنانکه در مثال قبلی آوردیم- و چنانچه در نوعی از انواع تمامیت را واجد شود ممکن نیست به کمال نوع دیگر انتقال یابد مثلاً جسم نامی که در مراحل تغذیه و تنمیه و تولیدمثل کامل شود و صورت شجریت پیدا کند، انتقالش به کمال نوع دیگر ممتنع است، بخلاف جسم نامی که در نطفه موجود است زیرا صلاحیت دارد که به نوعی اکمل و اقوی انتقال یابد و از حیوانیّت و انسانیّت سربرآرد، پس همان معنای «بشرط لائی» در نبات و اشجار، ممکن است با وجود «لابشرطی» در حیوانیّت، ظهور کند که جنس مبهم است و همه ی اینها از احکام وجود عینی و خارجی است که حکماء عظام الهی در رسیدن به این احکام و دقائق، رنجها و زحمتهای فراوانی را متحمل شده اند و در باب اعتبارات ماخوذه در تقسیم ماهیات، همان احکام وجودات عینی، مبنی و منشا قرار گرفته، نه آنکه اعتبارهای ماخوذه در تثلیث ماهیت، اعتباری ای دلخواه باشد، چنانکه این اشتباه را قیصری مرحوم در شرح فصوص در مقام توجیه اصطلاح اهل الله نموده و غافل از اینکه این اصطلاحات یا نقشه ی تجلیات حق تعالی بر اسماء و اعیان و اکوان است، یا تجلیات حق تعالی بر قلوب اهل الله و اصحاب قلوب است.