چکیده:
مولتیپل اسکلروزیس به عنوان یک اختلال عصبی پیشرونده و در عین حال غیر قابل درمان ، ایجاب مینماید که پژوهشگران ، نسبت به شناخت عوامل موثر بر تشدید شدن علائم این بیماری توجه بیشتری داشته باشند. این بیماری بر اساس یافته های امروزی، به شدت تابعی از وضعیت روانشناختی بیماران است . از جمله موضوعاتی که می تواند در این زمینه نقش مهمی را بر عهده داشته باشد باور بیماران از قابل کنترل بودن و یا غیر قابل کنترل بودن رویدادهای زندگی است که از آن به عنوان منبع کنترل یاد می گردد. منبع کنترل بیرونی یک عامل بازدارنده و نا امید کننده شناخته شده است . با این حال نقش این منبع در چگونگی وضعیت روانی بیماران ام . اس مبهم و غیر روشن باقی مانده است . بر همین اساس مطالعه حاضر، با هدف تعیین نقش تعدیل کننده منبع کنترل در روابط بین علائم روانشناختی با شدت خستگی و کیفیت زندگی در بیماران ام . اس پرداخته شد. نمونه های این پژوهش از طریق یک بررسی مقدماتی در دو گروه دارای کنترل بیرونی (٣٣ بیمار) و کنترل درونی (٣٥ بیمار) گروه بندی شدند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد بهره گرفته شد. نتایج مدل سازی معادلات ساختاری نشان داد که : (١) استرس ، افسردگی و اضطراب بر کیفیت زندگی و شدت خستگی بیماران ام . اس به ترتیب تاثیر منفی و مثبت معناداری دارد، (٢) استرس ، افسردگی و اضطراب می توانند کیفیت زندگی و شدت خستگی را به ترتیب در گروه با
خلاصه ماشینی:
"با این حال جستجو در پایگاه های اطلاعاتی، مطالعه ای را که بـه طـور مسـتقیم و مسـتقل بـه بررسـی نقـش تعدیل گر منبع کنترل در روابط بین علائم روانشناختی (اضطراب ، استرس و افسردگی) با شدت خسـتگی و کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس پرداخته باشد؛ نشان نداد.
همچنـین در این مطالعـه مـشخص شد که افزایش طول مدت بیماری و سیر پیش رونده بودن ایــن بیمـاری بـه طــور معنـی داری موجـب کـاهش کیفیـت زنـدگی بیماران مـی شـود، سـطح نـاتوانی و شـدت خسـتگی بـالا بـا جنبه های جسمی و روانی از جمله افسردگی و اضطراب نیـز ارتباط معنی داری را نشـان داد و مشـخص شـد که هرچه سـطح ناتوانی بالاتر باشد کیفیت زندگی بیمار پـائین تـر خواهـد بـود.
در نهایت یافته های این پژوهش به روش تحلیل گروهی با رویکرد مدل سازی معادلا ساختاری نقش تعدیل کننده منبع کنترل در روابط بین علائم روانشناختی با شدت خستگی و کیفیت زنـدگی در بیمـاران مبـتلا بـه مولتیپل اسکلروزیس را مورد تایید قرار داده است .
(٢٠١٣),Latimer-Cheung et al، نشان داده است که بیمـاران ام اس از میـزان کیفیـت زندگی پایینی برخوردار می باشند که ادامه دار بودن این تجربه ، منجر به قطع امید در بیماران و رهـا کـردن برنامه های درمانی آن ها می شود و همان طور که (٢٠٠٥) ,Strober and Arnett نشان داده اسـت بـا بروز ناامیدی و کاهش سطح کیفیت زندگی، بیماران ام اس با ادراک خستگی شدید، انرژی خـود را بـرای انجام فعالیت هایی که در ذهن خود برای رهایی از این بیماری متصـور مـی شـوند از دسـت مـی دهنـد کـه تداوم این خستگی های شدید، باعث احساس از دست داد کنترل امـور در فـرد بیمـار مـی شـود."