خلاصه ماشینی:
اعتراض يا انبساط؟ حقيقت دعاء چنانکه قبلاً اشاره نمودم، جلب توجه مدعو بسوي دعا کننده است که نيازمنديهاي او را به رحمت وعنايت خويش روا سازد، و طبيعي است که قوام چنين حقيقتي، ضراعت و لا به در هيئت شايسته است، يعني عبارتي که بوسيله آن عرض حاجت ميگردد علاوه بر منزه بودنش از ايهام طلبکاري از خداوند متعال و از ايهام تشاجر و طرح دعوي، و تجهيل و مثل اين امور، بايد در زي و هيئت ادبي شايسته مقام ربوبي باشد، و تعبيري باشد رحمتانگيز و عنايتخيز و گرنه، دعاء و تضرع نيست بلکه اقامه دعوي و طرح مخاصمه برمدعو است «والعياذ بالله».
لزوم مراعات شايستهترين ادب، نه فقط هنگام دعاء و عرض حاجت است، بلکه در همه اذکار و مکالمه و خطاب با او سبحانه و تعالي وظيفهاي است بديهي و بندهاي که في الجمله عارف به مقام پروردگار کريم است اين وظيفه را به روشني درک مينمايد، همانگونه که وجود خورشيد را در روز روشن درک ميکند، ولي در فقره اخير که در اين مقاله از مناجات مورد شرح ذکر نموديم موهم خلاف توقع است زيرا اين تعبيرات: «الهي اگر مرا بجرمم مؤاخذه فرمائي، من از تو ميپرسم عفوت کجا است ...
تعبير: «لوشئت اهلکتهم من قبل واياي اتهلکنا بما فعل السفهاء منا» موهم اعتراض است و کليم الله تعالي ميخواهد عرض کند که پروردگارا وجود همه امور از مشيت ازلي تو نشأت ميگيرد و از اين رو، قبلا اگر ميخواستي آنان و مرا هلاک ميفرمودي که در اين صورت از بنياسرائيل تهمتي مربوط بهلاکت اين گروه متوجه من نميشد وانگهي از شئون ربوبيت و رحمتت نيست که بجهت تبهکاري تعدادي از سفيهان، مارا هلاک و نابود سازي؟!