خلاصه ماشینی:
بعضی به اين بيان مضحك می پرسند كه چرا خداوند فقط دو راه پيش روی انسان گذاشت ، راه خير و راه شر ؟ چرا راه سومی را كه راه عدم است پيش روی او قرار نداد كه اگر خواسته باشد آن راه را بپيمايد ؟ غافل از اين كه عدم راه ندارد و غافل از اين كه اختيار را كه او دارد بر اساس حقی است كه برای او در نظام طبيعت است و لذا اعتراض هم دارد كه چرا هنگام خلقت با من مشورت نشده است و رأی مرا جويا نشده اند؟ خداوند می فرمايد : « ما اشهدتهم خلق السماوات و الارض و لا خلق انفسهم » ( كهف ـ 51 ) ـ آنها نه شاهد آفرينش آسمان ها و زمين بوده اند و نه شاهد آفرينش خودشان ...
در اينجا ذكر اين نكته لازم است كه اگر از مقدمات پيشين به اين نتيجه̾ قطعی رسيديم كه هر موجودی در جهان خلقت نقشی دارد و برای وجود او مصلحتی است دانستن يا ندانستن آن تأثيری ندارد و ندانستن مصلحت و حكمت وجود چيزی نبايد موجب انكار مصلحت آن بشود حتی در مثل شيطان و انسان های شيطان صفت و ساير آن چه از ديدگاه ما جزء شرور و بدی ها هستند .
ولی از نظر فلسفه̾ خلقت هيچ مهم نيست كه ميليون ها انسان فاسد و مفسد به وجود آيند و به دوزخ روند تا اين نظام برقرار باشد و آن گونه انسان ها كه غايت خلقت اند در چنين گير و دار هر كدام در خور شأن و لياقت خود به آن مرز از پرستش كه مناسب آنها است برسند و آن همان كمال انسانی است .