خلاصه ماشینی:
عقل، اصل و پایه اساسی، برای نقل و سمع است، اگر عقل نباشد، سمعیات مربوط به معارف و احکام قابل اثبات نیست، اصالت عقل به این معنای یعنی اصل و اساس سمع و نقل است همان قوه نفس انسانی است که بوسیله آن، یقین به مقدمات کلیه ضروریه حاصل می شود، مقدماتی که اکتسابی نیستند و همین مقدماتند که مبادی امور نظریه اند و در طریق احتجاج ولو بر اثبات شی برای نفس خود واقع می شوند که در رأس همه این مقدمات، ام القضایا است یعنی: نفی و اثبات در چیزی واحد، جمع نمی شوند و چیزی واحد، خالی از نفی و اثبات نمی باشد، این قضیه ضروریه اولیه در باب تصدیقات، ام و اساس هر تصدیق است، و اقامه برهان بر آن ممتنع است، مگر بروجه دائر زیرا هر چیزی را که دلیل بر آن فرض کنیم، بناچار باید اذعان کنیم که دلیل بودنش با عدم دلیل نبودنش جمع نمی شود چه با جواز اجتماع، دلیل مفروض بر اثبات ام القضایا و امتناع تناقض، دلیل نخواهد بود، و با اذعان به امتناع اجتماع، استدلا، دوری خواهد شد، و این قضیه را در باب قضایای تصدیقیه اساس و اصل است و همه قضایا حتی قضایای تصدیقیه اولیه مانند قضیه: «الکل اعظم من الجزء» متقوم به این قضیه است، زیرا زیادت کل بر جز که موجود و ثابت است پس معدوم نیست، چه اجتماع نفی و اثبات در شی واحد ممتنع است.