خداوندِ پرهيزكاري، گنجينه حكمت، پرچم سرافراز هدايت براي هر رهرو خداخواه، سرمشق هر پارسا، الگوي هر آزاده، رادمرد ميدان جهاد و قيام، كعبه فضيلت و دانش، خورشيد تابان تقوي و استقامت، سلاله پاك رسول خدا «ص» و فرزند راستين علي مرتضي «ع» و گل خوشبوي گلزار حضرت زهرا «س»، امام هميشه جاودان امت، روح خدا، خميني عزيز به سوي معشوق خود با دلي آرام و قلبي مطمئن و روحي شاد سفر كرد.
هنوز اخبار به پايان نرسيده بود كه مردم، فوج فوج، سراسيمه و مضطرب در مساجد و تكايا و حسينيه ها براه افتادند و دستها به دعا و نيايش به سوي قاضي الحاجات بلند شد و نواي محزون «امن يجيب» دلباختگان امام، سراسر فضاي ايران را پر كرده بود، طلاب عزيز حوزه علميه قم را مي ديديم كه با پاهاي برهنه به سوي حرم مطهر حضرت معصومه «س» مي دويدند و اشك ريزان، شفاي امام را از خداوند مي خواستند، زنها را مي ديديم كه در آن دل شب، كودكان خردسال خود را بر دست گرفته، به عنوان شفاعت به پيشگاه خداي متعال، براي شفاي امام دعا مي كردند، پيرمردان عصا بدست، خواب از ديدگان پريده، با حالي دگرگون و منقلب همگام با ميليونها زن و مرد جوان، دستها به دعا بلند كردند و بهبودي امام را از خداي منان مسئلت نمودند ولي تقدير چه بود؟ گويا تقدير الهي بر اين تعلق گرفته بود كه دعاي پير جماران بر دعاي تمام مردم غلبه كند و اين دعا مستجاب شود كه فرموده بود: «اي مردم!