چکیده:
صدرالمتالهین شیرازی بر اساس مبانی خاصّی مانند اصالت وجود، تشکیک وجود، حرکت جوهری، حدوث جسمانی نفس و تقسیم عوالم هستی به عالمِ ماده، عالم برزخ و عالم عقول به اثبات فناناپذیری نفس انسانی میپردازد. با توجه به این مبانی، ملاصدرا ثابت میکند که نفس انسان در ابتدای وجودش بهصورت مادی حادث شده و در مسیر یک حرکت جوهری قرار میگیرد. در طی این حرکت که در ذات نفس روی میدهد، نفس مادی به یک موجود مجرد تبدیل میگردد و پس از آن، در عالم عقول حیات جاودانه مییابد. بنا بر دیدگاه وی، عقولی هم که در این زندگی مادی نتوانستهاند به مرتبۀ تجرد برسند، در عالم برزخ به حرکت جوهری خود ادامه میدهند تا آنگاه که مجرد شوند و به عالم عقول بپیوندند. البته بر دیدگاه ملاصدرا در این خصوص نقدهایی نیز وارد است. این پژوهش به بررسی و نقد برخی مبانی و دلایل جاودانگی نفس در اندیشه ملاصدرا میپردازد.
خلاصه ماشینی:
د) حدوث جسمانی نفس انسانی ملاصدرا معتقد است هر چیزی که مجرد از ماده و عوارض مادی باشد، هیچ امری بر آن عارض نمیشود، زیرا تجدد، حرکت و استعداد به اموری نسبت داده میشود که در ذاتش قوه محض باشد و چنین چیزی میبایست جسمانی و دارای ماده و جرم باشد.
ج) استدلال سوم در نظر ملاصدرا چیزی که فساد در او راه ندارد، هیچگاه حادث نمیشود و موجودی که از سویی حادث و از سوی دیگر مفارق از ماده باشد، هرگز نمیتواند وجود داشته باشد، مگر اینکه این موجود حادث تحت حرکت جوهری اشتدادی قرار بگیرد و وجودش نخست متعلق به ماده باشد و آنگاه مجرد از ماده بشود.
3. تحلیل ادلۀ ملاصدرا درباره جاودانگی نفس با بررسی استدلالهای پیشگفته درمییابیم که در برخی از این ادله ملاصدرا بر مشی فیلسوفان پیش از خود مانند ابن سینا و شیخ اشراق سخن گفته و در برخی دیگر، با نقد ادله دیگران خود راهکار خاصی ارائه داده است؛ برای مثال، پیداست که در استدلال اول ملاصدار متناسب با آرای دیگر حکیمان به اثبات جاودانگی نفس پرداخته است، زیرا در این استدلال ملاصدرا هرگونه رابطه علی میان نفس و بدن را منتفی میداند؛ این در حالی است که وی در آثار متأخر خود اذعان کرده است که نفس در ابتدای وجود متجددش در مرتبۀ وجود جسمانی قرار دارد و در این مرتبه نفس به بدن نیاز دارد.