چکیده:
اثر پیشروی به تحلیل تطبیقی مقامهنویسی در ادبیّات عربی و فارسی و تاثیرپذیری مقامهنویسی فارسی از نوع عربی آن اختصاص دارد، به همین منظور، پژوهش حاضر بر آن است میزان کمّی عنصر مکان و نقش کیفی آن را همراه با شخصیّت قهرمان در مقامات همدانی و حمیدی بررسی کند تا: 1. شناختی کامل از محلّ حکایت هر مقامه در دو سطح مکانی کلان و خرد به دست آورد. 2. عملکرد شخصیّت قهرمان و تغییر چهرة او را در پیوند با مکانهای رخداد ماجرا تحلیل کند. 3. میزان توانایی و ابتکار دو نویسنده را در چهرهسازی از قهرمان با هدف هماهنگی وی با محیط پیرامون و پیشبرد موضوع مقامات بسنجد.
یافتههای پژوهش، نشان میدهد که همدانی و حمیدی تلاش کردهاند، تصویرگر زیست محیط، آداب، سنن، تمدّن و فرهنگ قلمرو اسلام باشند. همدانی با طرح معضل گدایی و نیرنگبازی به دنبال افشای شیوههای طرّاری در ممالک اسلامی است. در مقابل، حمیدی، مقامات خود را تنها به قصد تقلید و معارضه با مقامات همدانی نگاشته است؛ به همین دلیل نتوانسته مانند همدانی از قابلیتهای مکان در طرح داستانی مقامات خود بهره ببرد.
خلاصه ماشینی:
com دانشجوی دکتری زبان و ادبیات عربی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران چکیده اثر پیشروی به تحلیل تطبیقی مقامهنویسی در ادبیات عربی و فارسی و تأثیرپذیری مقامهنویسی فارسی از نوع عربی آن اختصاص دارد، به همین منظور، پژوهش حاضر بر آن است میزان کمی عنصر مکان و نقش کیفی آن را همراه با شخصیت قهرمان در مقامات همدانی و حمیدی بررسی کند تا: 1.
مقامه در مورد قهرمانی به کار میرود که به صورت ناشناس در متن حکایت ظاهر میشود و حوادثی به وجود میآورد؛ وی در پایان داستان ناپدید میگردد و دوباره در هیبتی دیگر در مقامة بعدی ظاهر میگردد (شمیسا، 1373: 207)؛ با این تعریف، باید گفت که بیشتر مقامات از طرح و ساختار جامع داستانی برخوردار است؛ به گونهای که میتوان در این گونة ادبی، عناصر شناخته شدة داستانی همچون پیرنگ، کشمکش، شخصیت، صحنه (مکان و زمان)، گفتگو، زوایة دید، درونمایه و اسلوب را تشخیص داد (پروینی، 1378: 48-69)؛ اما در این میان، خوانندة مقامات در ابتدا از طریق عنصر مکان به دنیای حکایت گام میگذارد و با زندگی و رفتار شخصیتها و جریان وقایعی که در آن قرار دارند (میرصادقی، 1376: 451) همراه میشود؛ به عبارت دیگر، مکان در هر مقامه، فضایی است که پسزمینة داستان را میسازد و به خواننده کمک میکند که رفتار اشخاص داستان و اهمیت کنش آنان را ادراک کند (حری، 1388: 136؛ سمعان، 1983: 104).