چکیده:
زبان و فرهنگ ایرانی از دیرباز در زبان و ادبیّات عربی تاثیرگذار بوده است. در دورة مغول نیز این تاثیرگذاری، به ویژه در متون تاریخی و علمی همچون سفرنامهها استمرار داشته است. تاثیر زبان فارسی و فرهنگ ایرانی در سفرنامه ابن بطوطه به عنوان یکی از مهمترین آثار عربی به جای مانده از قرن هشتم کاملا مشهود است. تاثیرگذاری مزبور در حوزة واژههای معرّب قابل توجّه است. بررسی میزان و نوع واژههای فارسی به کار رفته در این سفرنامه، موضوعی است که نگارندگان این مقاله از رهگذر روش تحلیل فنّی، لغوی و آماری بدان پرداختهاند. این مقاله نشان میدهد که با توجّه به میزان کاربرد واژگان و نوع آنها کدام جنبه از فرهنگ و تمدّن ایرانی بر زبان و ادبیّات عربی تاثیر بیشتری گذاشته است. با بررسی این واژگان در سفرنامة ابن بطوطه روشن شد که بیشترین کاربرد را واژگان ادوات، وسایل و ظروف به خود اختصاص دادهاند؛ از نظر لفظی، بیشتر واژگان ساده و به دور از پیچیدگی لفظی است و حدود یک سوّم آنها از واژههای ترکیبی و پسونددار میباشد.
خلاصه ماشینی:
یکی از این موارد، موضوع تعریب در واژگان سفرنامة مزبور و مثال بارز در این زمینه، کتاب معجم ألفاظ ابن بطوطة غیر العربیة تألیف عادل خلف است که مؤلف در این کتاب، به بررسی واژگان معرب و دخیل در متن سفرنامه پرداخته و واژگانی را که از زبانهای مختلف مانند آرامی، فارسی، هندی، ترکی، دیوهی، چینی، یونانی و...
میزان واژگان فارسی به کار رفته و نوع آنها در سفرنامة ابن بطوطه چگونه است؟ برای دستیابی به پاسخ این پرسشها، ابتدا با مطالعه و بررسی سفرنامه، واژههای فارسی معرب آن استخراج و به صورت موضوعی در 23 عنوان تقسیمبندی شدهاند.
آنگاه، واژة معرب را به شکل برجسته و با نشانه تفسیر آورده، سپس به بیان نظر زبانشناسان مختلف در ذیل هر واژه پرداخته و با استناد به کتابها و لغتنامههای مختلف فارسی و عربی مانند آثار جوالیقی، ادی شیر، امام شوشتری، ثعالبی، سیوطی، دسوقی شتا، هنداوی و...
(ابن بطوطه، 1987: 56) (مارستان): جوالیقی مارستان را به فتح راء فارسی، معرب بیمارستان و شکل مخفف شدة آن دانسته و بیان کرده که در کلام قدیم عرب این واژه استعمال نشده است، و مرکب از دو کلمة فارسی بیمار به معنی مریض و ستان پسوند مکان است.
(ابن بطوطه، 1987: 467) (طبرزین): معرب تبرزین (هنداوی، 1965: 129) و اسمی مرکب از دو کلمة فارسی تبر + زین = به معنای سلاح و نوعی از تبر باشد که سپاهیان در پهلوی زین اسب بندند؛ و به گفتة ادی شیر از عادت ایرانیان این بوده است که تیر را به قربوس زین آویزان میکردهاند.