چکیده:
این مقاله تلاش می کند مکاشـفه ای داشـته باشـد در بـاب دیـدگاه هـای فلاسـفه و نیم نگاهی به تعاریف آنها از مقوله و مفهوم زیبایی شناسی .
اما اصلی ترین دغدغه آن پدیده واقعیت مجازی اسـت کـه در دنیـای هنرهـای زیبـا همچون سینما، تئاتر و خصوصا تلویزیون مورد بررسی قرار می گیرد.
رویاهای بودریار در این باب ، کلیدهای اصلی در تصدیق محوریت این مطالعه هستند.
خلاصه ماشینی:
"به این ترتیب هنر که پیش از هر چیز به حس و پدیدارهای محسوس وابسته است در قیاس با زیبایی طبیعی بی اعتبار می شود، زیرا ایده ی زیبـایی بـه زیبـایی طبیعی مرتبط می شود ، سپس از راه بازسازی هنری در اثر هنری جایگزین مـی شـود کـه بـر ایـن اساس ، دوبار از حقیقت دور افتاده است .
ویژگی قرن ما آن است که شبکه های ارتباطات ، وجود فضاهای مجازی را ممکن می کننـد کـه سابقا تنها در رویاها و تصورات وجود داشتند و این باعث مـی شـود کـه واقعیـت مجـازی بـا شـهود عرفانی وابسته به عالم مثال ( که سطح برتر هستی را در هستی شناسی عرفـانی - اسـلامی تـشکیل می دهد) شباهت هایی ظاهری پیدا کند و بنابراین ما با دو جهان موازی سر و کار پیدا می کنیم کـه با وجود شباهت های ابتدایی ، از لحاظ کیفی متفاوت اند و به مرتبه واحدی از هـستی تعلـق ندارنـد، « زیرا یکی به رغم آن که زمان و مکان را در زمان واقعی درهم مـی فـشرد، در سـطح افقـی یعنـی محسوسات باقی می ماند، در حالی که دیگری حلقه انتقالی است برای دستیابی به سـطوح عـالی تـر مشاهده و بصیرت ، و در نتیجه اهمیت آن ناشی از جایگاه آن در مرتبه عمودی هستی است ."