چکیده:
سازوکارهای اقتصاد خلاق در کشور ما مبتنی بر به کارگیری شیوه های سنتی است و از حوزه های کمتر توسعه یافته اقتصاد محسوب میشود. معدود مطالعات و بررسیهای انجام شده در این حوزه، عدم توسعه زیرساختها، نبود قوانین حمایتی و ضعف فرهنگ کسب وکار متناسب، و توسل به روشهای سنتی را به عنوان مشکلات اصلی عدم توسعه صنایع خلاق برشمرده اند. پرسش اول این است که رفع این مشکلات با چه سازوکارهایی امکانپذیر است؟ پاسخ کشورهای توسعه یافته خروج از شیوه های سنتی بازار، استفاده از فناوریهای نوین، مدلهای نوین کارآفرینی، ترویج حقوق مالکیت مادی و معنوی و سازوکارهایی است که ذیل اقتصاد دانش بنیان قرار میگیرند. پس یک راه، انتقال اقتصاد خلاق از اتمسفر سنتی به حالت دانش بنیان است. اما این رویداد نیازمند تغییرات گسترده در زیرساختها، قوانین، رویکردها و تدوین برنامه های ملی برای اقتصاد فرهنگ و هنر است. اما گفتمان اقتصاد دانشبنیان در کشور ما چند سالی است در حوزه های غیرفرهنگی از جمله پزشکی، فناوری اطلاعات و... آغاز شده و توفیقاتی را کسب کرده است. و پرسش دوم این خواهد بود که آیا زیرساختهای موجود و مستقر اقتصاد دانش بنیان، نیازهای اقتصاد فرهنگ را نیز ارضا میکند یا اینکه نیازمند طراحی نظام جدیدی برای اقتصاد خلاق در کشور هستیم؟ هدف از این مطالعه بررسی پتانسیلهای اقتصاد دانش بنیان در ایران برای پاسخ به سوال دوم است. این مطالعه با کنار هم قراردادن ظرفیتهای اقتصاد دانش بنیان و چالشهای توسعه صنایع خلاق در ایران نشان میدهد که به جای طراحی نظام ویژه و مجزا، میتوان از ظرفیت زیرساختها، سازوکارها و قوانین موجود اقتصاد دانش بنیان به عنوان ابزاری کارا برای نوسازی اقتصاد خلاق بهره برداری کرد.
خلاصه ماشینی:
"پارکهای علم و فناوری و مراکز رشد در کشور ما بهعنوان اصلیترین زیرساختهای نظام ملی نوآوری و در نقش کوریدورهایی برای تبدیل ایدهها به محصول و تجاریسازی ایدهها در حوزه توسعه فناوری، بومیسازی فناوریها، انتقال فناوری و حتی ابداعات نوین عمری کمتر از بیستسال دارند و عموم تسهیلات و برنامههای طراحیشده برای تحقق اقتصاد دانشبنیان از مسیر این مراکز عبور میکند.
پس از دستهبندی مشکلات صنایع فرهنگی کشورمان این پرسش مطرح است که در شبکه اقتصاد دانشبنیان در کشور ما چه امتیازات، تسهیلات و ظرفیتهایی برای فعالان حوزه صنایع فرهنگی و هنری وجود دارد؟ پارکهای علم و فناوری و مراکز رشد در کشور ما بهعنوان اصلیترین زیرساختهای نظام ملی نوآوری و در نقش کوریدورهایی برای تبدیل ایدهها به محصول و تجاریسازی ایدهها در حوزه توسعه فناوری، بومیسازی فناوریها، انتقال فناوری و حتی ابداعات نوین عمری کمتر از بیستسال دارند و عموم تسهیلات و برنامههای طراحیشده برای تحقق اقتصاد دانشبنیان از مسیر این مراکز عبور میکند.
درخصوص سیاستهای حمایتی نامتناسب در حوزه اقتصاد فرهنگ و هنر همان طور که پیش از این نیز اشاره شد یک راه این است که با تدوین ساختار و برنامهای مدون و مجزا برای اصلاح سیاستها و قوانین گامهایی برداشته شود که قطعا ضروری است اما زمانبر، لذا پیشنهاد دیگر میتواند تبدیلشدن بنگاههای اقتصادی فرهنگی و هنری به شرکتهای دانشبنیان باشد که امکان استفاده از انواع قوانین حمایت از مالکیت مادی و معنوی مبدعین و مولفین، معافیتهای مالیاتی، معافیتهای گمرکی برای واردات تجهیزات مورد نیاز و صادرات، معافیت پرداخت حق بیمه کارکنان، تسهیلات اشتغال دانشآموختگان برتر و ..."