چکیده:
با توجه به اهمیت متفاوت متغیر وثیقه در قراردادهای مالی بانکداری اسلامی و بانکداری متعارف، مطالعات تئوریک و تجربی نشان میدهد که همگرایی لازم در رابطه اعتباری بین مشتری و بانک به دست نیامده است. در این مقاله ضمن بیان امکان بررسی و پذیرش نقش تجربی وثیقه در عقود مشارکتی تجاری در عمل به چگونگی نقش دوگانه وثیقه در قالب ابزار غربالگری یا ابزار انگیزشی پرداخته شده است. همچنین با استفاده از دادههای تسهیلات بانک رفاه کارگران و با روش برآوردی مدل لاجیت برای پاسخ به چگونگی نقش آن، فرضیههایی طراحی و مورد بررسی و آزمون قرار گرفتهاند. مطابق نتایج به دستآمده فرضیه «تسهیلاتگیرندگان با ریسک پایینتر نسبت به وثیقهگذاری مطمئنتر اقدام کردهاند» تایید شده است که این امر بیانگر وجود پدیده کژگزینی است. براساس نتایج به دست آمده، اشخاص تمایل به ارائه علامت وآشکارسازی کیفیت خویش به بانک دارند. همچنین سایر متغیرهای اقتصادی و اجتماعی قرارداد میتواند با بهرهمندی از پتانسیل علامتدهی تا حدودی به کاهش نقش وثیقه کمک کند که در دادههای مورد بررسی بجز برای متغیر سابقه حساب- نرخ سود، رد شد و تاثیر مورد انتظار را نداشته باشند.
By considering the different importance of collateral variable in Islamic and in conventional banking، theoretical and experimental studies show that the necessary convergence in the credit relationship between bank and customer has not been achieved. In this article، in addition to the explaining feasibility of studying and accepting empirical role of collateral in commercial profit - loss sharing contracts، we have studied the dual role of collateral as screening and motivation tool in banking relations. We have also used credit data of Bank Refah Kargaran with application of Logit estimation to test our hypotheses regarding the role of collateral. Based on our results، the hypothesis that borrowers with lower risk have provided safer collateral، has been confirmed. This result shows the existence of adverse selection phenomenon. So، low-risk individuals tend to send signals of their quality and reveal their situation to banks. In addition، other economic and social variables of contract could use the potential of signaling and contribute to reduce the role of collateral. In the data under consideration، except for the variable of account historyinterest rate، this hypothesis was rejected and other economic and social variables have failed to have the expected impact.
خلاصه ماشینی:
"در این تحقیق تلاش شده به این سـوالهـا پاسـخ داده شـود کـه در وضـعیت هـای کژمنشی وکژگزینی، رابطه تجربـی نـوع وثیقـه بـا طبقـه ریسـک تسـهیلاتگیرنـده بـه چـه صورتی بوده است ؟ و نقش متغیرها در قرارداد به ویژه متغیرهای وثیقه و نرخ سود بر مبنـای اثر علامت دهی به چه صورت است ؟ بر این اساس فرضیه هایی برمبنای پرسش های یاد شده طراحی شده است ؛ فرضیه اول: ارتباط منفی و معناداری بین سطح ریسک تسهیلاتگیرنـده و الزام به وثایق ملکی وجـود دارد.
P( y 1'x) 1 ' (3) 1exp(x) * Pf('x)r (4) *xr مدل رگرسیون بـر مبنـای مـدل پیلتـونیمی و اسـتیجی و ویـدکروز عبـارت اسـت از معادله (٥) که در آنType_collateral: نوع وثیقه ارائه شده از سوی مشتری به صـورت ملکی و سایرتضمین های (سفته ، اوراق بهادار)،Score: نمره اعتبارسنجی مشتری بـا توجـه به شاخص های متعدد اقتصادی و اجتماعی که توسط بانک محاسبه میشود (و بر مبنای آن حداکثر مبلغ تسهیلات قابل تخصیص مشخص می شود)، Rate: نرخ سود پـیش بینـی شـده تسهیلات، Repayment_Period: مدت بازپرداخت تسهیلات توسـط مشـتری، Loan: میزان تسهیلات اعطایی به مشتری به ریال،History_Account: مدت فعالیت مشتری نزد بانـک از تـاریخ افتتـاح حسـاب تـا تـاریخ دریافـت تسـهیلات،History_Credit: سـابقه 1-Logistic Regression 2-Marginal Effects اعتباری مشـتری ازنظـر نحـوه بازپرداخـت تسـهیلات، Risk: شـاخص طبقـه بنـدی ریسـک مشتری،Age: سن تقویمی شخص تسهیلات گیرنده وCity: شهر محل سـکونت متقاضـی تسهیلات گیرنده در شهر بزرگ است ."