چکیده:
از آن جا که خالق اثر هنری، در فرایند شکل گیری آثار هنری نقشی اساسی دارد و منشا اثر هنری، تجربه درونی هنرمند است و آن اثر، برآمده از احساس، عاطفه، تخیل و تفکر اوست، در این نوشتار، این پرسش مطرح شده است که مهدویت در تجربه هنری هنرمند مسلمان چه حضور و جایگاهی دارد؟ در این مقاله، تلاش شده است به این رسش این گونه پاسخ داده شود که اگر هنرمند شیعی، جایگاه مهدویت را در منظومه فکری و معرفت شناسی شیعه به ویژه عرفان شیعی بشناسد، اعتقاد به مهدویت در تجربه هنری او تاثیر خواهد گذارد و سبب خلق آثار فاخر مهدوی خواهد شد. انتظار خلق و آفرینش آثار مهدوی، تنها مبتنی بر سبکی از زندگی و تجربه ای از هنرمند است که مهدویت در آن نقش و حضوری پر رنگ داشته باشد و در صورت فقدان دلدادگی درونی و نبود معرفت عمیق در تجربه هنری هنرمند، سفارش اثر هنری به تنهایی موجب خلق آثار فاخر مهدوی نخواهد شد.
The artistic creator has an instrumental role in shaping the artistic process and the origin of the artwork، is the inner experience of the artist and the artwork comes from the feeling، emotion، imagination and thought of its author. Given this، the current paper asks how Mahdism has a presence and standing in the artistic experience of Shiites. The answer is if the Shiite artist understands the messianic role in the intellectual and epistemological system of Shia - specifically Shiite mysticism، this messianic belief will influence his artistic experience and leads to the creation of fine Mahdavi arts. The expectation to create Mahdavi arts is solely based on a lifestyle and experience that Mahdism has a big role and presence in. In the absence of an internal love and absence of a deep understanding of Mahdism، the official ordering of an artistic work would not solely lead to creation of fine Mahdavi arts.
خلاصه ماشینی:
از اینرو بنا به روش توصیفی، سؤال اصلی ما این است که اعتقاد به امامت و مهدویت در نزد هنرمندان مسلمان و در تجربه هنری آنان چه موقعیتی دارد، یا اینکه با آگاهی به منزلت آن در نظام فکری شیعه _ خصوصا عرفان شیعی _ چه موقعیتی میتواند داشته باشد؟ به نظر میرسد بحث درباره رابطه میان مهدویت و هنر را میتوان با چند پرسش اساسی آغاز نمود، مبنی بر اینکه آیا میان مهدویت _ که بحثی اعتقادی است _ و هنر _ که برآمده از خلاقیتهای هنرمند است _ تعامل و داد و ستدی وجود دارد یا خیر؟ و آیا اصلا ارتباط میان این دو امر امکانپذیر است؟ حال اگر امکانپذیر است، مطلوب است یا خیر؟ بدیهی است برای پاسخ به این پرسش باید عرصهها و ساحتهای متعدد بحث از این دو مفهوم را بررسی کرد و دیده شود که در بحث درباره این دو مقوله، کدام عرصه مورد نظر است.
کدام هنرها از جمله هنرهای نمایشی، تجسمی، ادبی یا موسیقایی، قابل استفاده در عرصه مهدویت هستند؟ در واقع یکی از پرسشهای اساسی این است که آیا در طرح و ساخت آثار هنری مهدوی تنها از بعضی از هنرها میتوان بهرهبرداری کرد یا اینکه هیچ محدودیتی در این عرصه نیست و همه هنرها قابلیت ارتباط با مسئله مهدویت را دارند؟ به طور اجمال باید اشاره کرد که در پاسخ به این پرسش که آیا تمامی هنرهای چهارگانه مذکور توانایی کاربرد در عرصه مهدویت را دارند یا خیر، میتوان گفت هرچند در این امر اختلاف نظرهایی به چشم میخورد، اما مسلم این است که اگر هنری از منظر شریعت دارای حلیت باشد، قابلیت استفاده شدن در خلق اثر هنر مهدوی را دارد، به طوری که در طول تاریخ تمدن اسلامی همواره از تمامی هنرهای مشروع در خلق آثار مهدوی استفاده شده است و به طور کلی هیچ هنری وجود ندارد که بتوان گفت شایستگی ارتباط با هنر دینی و مهدوی را نداشته و به طور کامل نهی شده باشد.