چکیده:
قرآنپژوهان و مفسران برای کشف ترتیب نزول سورههای قرآن، دو روش دارند: یکی روش اجتهادی محض که بدون توجه به روایات ترتیب نزول و براساس ویژگی های ظاهری یا محتوایی سورهها ترتیب نزول آنها را مشخص می کنند؛ دوم روش روایی محض که روش رایج متقدمان بوده است. در این روش برای شناسایی ترتیب نزول سورههای قرآن، به نقل روایات ترتیب نزول بسنده میکردند. در این نوشتار برای نخستین بار روش جدیدی را به نام روش روایی- اجتهادی معرفی، با آن ترتیب نزول سوره فتح را شناسایی و با شواهد متعدد، جایگاه نزولی این سوره را اثبات میکنیم.
روایات ترتیب نزول، چهار دیدگاه درباره جایگاه نزولی سوره فتح آورده و آن را سوره نازلشده پس از سورههای ممتحنه، تغابن، صف و نور گزارش کردهاند. اگرچه اکثر روایات ترتیب نزول، این سوره را در ردیف آخرین سورههای نازلشده، سوره 112 یا 113، گزارش کردهاند، در این نوشتار با شواهد متعدد بهروش روایی- اجتهادی ثابت کردهایم این سوره پس از سوره نور نازل شده است و در رتبه 93 جدول ترتیب نزول قرار دارد.
Quran scholars have two methods for discovering the revelation order of Quran surahs: first is the ijtihadi method in which they only consider the appearance or content of surahs and specify their order of revelation, regardless of any narrative evidence; second is the pure narrative method, which was the preferred method of ancients. In this paper, for the first time, we will introduce a new method, i.e. narrative-ijtihadi method, by which we will specify the revelation order of Fath Surah, and we will prove the true revelation order of this surah by various evidences. There are four narrations concerning the revelation order of Fath Surah, which report the order of this surah after these surahs: Mumtahanah, Taghabun, Saf, Nur. Despite the fact that the majority of narrations report the order of this surah among the last surahs, i.e. 112th or 113th surah, in this paper we will show by various evidences and using the narrative-ijtihadi method that the revelation order of this surah is after Nur Surah and it is the 93th surah of Quran by the order of revelation.
خلاصه ماشینی:
"ممکن است دربارٔە کیفیت کشف ترتیب نزول سوره ها با استفاده از تشابه محتوایی دو سوره ، این شبهه مطرح شود که چون بسیاری از سوره های قران در موضوعات مختلف بـا یکدیگر تشابه محتوایی دارند، به صرف تشابه محتـوایی دو سـوره نمیتـوان تـوالی نـزول / آن دو سوره را اثبات کرد؛ برای مثال ، همان گونه که در سورٔە قلم با عبارت فاصـبر لحکـم / / / ربک و در سورٔە مزمل با عبارت و اصبر علی ما یقولون به پیـامبر اکـرم دسـتور داده ۴۱ شده است که دربرابر رفتارهای نادرست مخالفان صبر کند، در ۱۴ سورٔە دیگـر قـرآن نیـز چنین دستوری وجود دارد؛ مانند فاصبر کما صبر أولوا العزم مـن الرسـل و لا تسـتعجل / / لهم ) (احقاف / ۳۵) یا (فاصبر لحکم ربک و لا تطع منهم آثما أو کفـورا (انسـان / ۲۴) یـا / / فاصبر علی ما قولون (طه / ۱۳۰) که کاملا شبیه آیۀ سورٔە مزمـل اسـت و بـرای تأییـد نزول سورٔە مزمل پس از سورٔە قلم به آن اشاره شده بود.
این حقیقت در سورٔە نور چنین اسـت کـه خدای سبحان دربارٔە یکی از ویژگیهای مؤمنان راستین می فرماید: إنما المؤمنـون الـذین آمنوا باٰلله و رسوله و إذا کانوا معه علی أمر جـامع لـم یـذهبوا حتـی یسـتأذنوه (نـور/ ٦٢) معنای آیه این است که مؤمنان راستین فقط کسانیاند که به خدا و پیامبرش ایمان آورده اند ۴۷ و وقتی با پیامبر بر سر امری از امور عمومی مانند جهاد اجتماع میکننـد و بـه پیامبرتعهـد می دهند با ایشان باشند، هرگز پی کار خود نمی رونـد و از آن جنـاب روی نمـیگرداننـد، مگر از ایشان اجازه گرفته باشند (طباطبایی، ٤١٧: ٢٣٠/١٥) در سورٔە فتح همراهی با پیامبر و پایبندی به بیعت در صلح حدیبیه ، یکـی از مصـادیق بارز «امر جامع » است که در سورٔە نور آمده بود."