چکیده:
عبدالقاهر جرجانی از دانشمندان بلاغت و نحویون بنام سده پنجم است که بیشتر با نظریه «نظم» و «معنای معنا» شناخته میشود. دو کتاب ارزشمند او، «اسرارالبلاغه» و «دلایل¬الاعجاز»، در تبیین و ریشهیابی مباحث زیباییشناسی سخن است. گرچه او در بیان سازههای موثر در زیبایی، بیشتر به تشبیه، تمثیل، استعاره و مجاز میپردازد، روشی که برای تحلیل ارزش زیباییشناختی پیمیگیرد و عواملی که در زیبایی صور خیال ذکرشده بیان میکند، میتواند راهی برای پژوهش درباره دیگر آرایههای سخن باشد. در این پژوهش بر پایه روش توصیفی- تحلیلی و بر پایه نظریات جرجانی، به تحلیل کارکرد تضاد و تقابل در زیباییشناسی غزلیات عطار پرداخته میشود. این جستار روشن خواهد ساخت که آنچه از دید جرجانی سببساز زیبایی است، در نمودهای گوناگون ظهور عنصر تضاد و تقابل در تصویر ادبی (همچون تضاد و طباق، انواع پارادوکس و...) وجود دارد و بر اساس این، تضاد از سازههای توانبخش ادبیت متن به شمار میرود.
Mystical literature has always been accompanied by secrets and mysteries; and understanding the concepts، interpretations، terms and themes mentioned in mystical poems and proses such as theological themes has never been easy since they are mixed with special symbols and allegories. The elements of mystical literature، though not that complicated، bring up deep questions in mind، for which finding the answers requires true understanding of mystical، religious and theological insights of the authors. Attar is one of those mystic poets who has incorporated his beliefs and religious attitudes with a mystical virtue in all his works. Using a descriptive-analytical method، assuming that Attar’s mystical thoughts are incorporated with his theological thoughts، this paper tries to investigate the effects of different theological schools on the intellectual and mystic basis of monotheism (Tawhid) theme in Attar’s works with respect to his wellknown four Masnavi books. The results show that the influence of theological issues on these works is too much that any account of Attar’s works without learning about his theological insights would be incomplete. However، it would be useless to insist on assigning him to one specific theological school.
خلاصه ماشینی:
در ایـن پـژوهش بـا تکیه بر آراء جرجانی ، نشان داده خواهد شد که عنصر تضاد و تقابل ، نقش زیبایی آفرینـی بسیار قدرتمند و ویژه دارد؛ اما تأثیر آن، همچون هر صورت خیالی دیگر، برآمده از تأثیر و تأثر معنا و لفظ در تعامل با ساختار و تجربة شاعرانه است .
چارچوب نظری از میان نظریات مهم کـه در زمینـة نقـد زیبـایی شناسـی ، نظریـة نظـم جرجـانی در شناخت زیبایی آفرینی عنصر تضاد و تقابل - که می تواند در سطح لفـظ ، معنـا و سـاختار نقش آفرینی کند- کارآمدتر به نظر می رسد؛ چراکه دیدگاه جرجانی بـه نحـو گـزارههـای ادبی و نظام چیدمان کلام در متن ادبی ، از منظر روانشناسی مخاطب و با بررسی مداوم تأثیرات زیبایی شناختی روابط میان واژگان است و طبقه بندی او از عناصر بلاغـی و صـور خیال، طبقه بندی ارزشگذارانه بر اساس نقش زیبایی شناختی آنهاست .
البته به شـرطی کـه دیگر ویژگی های مربوط به تناسب میان عناصر سخن را داشته باشند؛ یعنی بـه ضـرورت معنا و هماهنگ با مفهوم به کار گرفته شده باشند؛ برای نمونه در بیت زیر چهـار جفـت واژگان متضاد با معنای عرفانی مورد نظر عطار (فنا و بقا) پیوند یافته و بـه ایـن ترتیـب ، شایستگی و بایستگی مورد نظر جرجانی در مورد آرایه های ادبی که در سایة تناسـب آن با معنا و لفظ و یاری آنها به ایجاد ساختار در سایة معناست ، محقق شده است .
جرجانی افـزون بر مباحث ساختاری دربارة صور خیال که ذیل نظریة معنای معنا و نظم تبیین شده اسـت ، به عوامل دیگری نیز اشاره دارد که می تواند توان زیبایی آفرینی صـورت خیـالی را افـزایش دهد.