چکیده:
یکی از بحث های چالش برانگیز در تاریخ ایران باستان، مساله مقام و مشروعیت پادشاه در ادوار مختلف است. در دوران باستان پادشاه نماینده خداوند بر روی زمین و مالک همه چیز حتی جان و مال مردم شناخته می شد و حرف او قانون به حساب می آمد و سرپیچی از فرمان پادشاه گناهی بزرگ و شایسته بدترین مجازات ها بود. در دوره ساسانی بعد از پایان فرمانروایی خسرو انوشیروان مقام و منزلت پادشاه با توجه به اغتشاشات بهرام چوبین، بستام و شهربراز و پیامدهای آن ها به شدت کاهش یافت و مقام آسمانی و الهی پادشاه به فردی زمینی تبدیل شد. تا قبل از این زمان پادشاهی حق خاندان شاهی بود و کسی غیر از این خاندان حتی جرات فکر کردن درباره دست یابی به این مقام را نداشت. در اواخر دوره ساسانی بهرام چوبین، بستام و شهربراز هر چند برای مدتی کوتاه به این مقام دست یافتند. این مساله بیانگر کاهش مشروعیت مقام و منزلت پادشاهی در دوره مذکور است که موضوع این نوشته می باشد.