چکیده:
مطالعه تطبیقی از روشهایی علمی است که از رهگذر آن، میتوان به تجربهها و موفقیتهای سایر کشورها در زمینههای متفاوت پی برد و از آن برای رسیدن به نتایج مطلوب سود جست. هدف مقاله حاضر مطالعه تطبیقی مدیریت روستایی چین و ایران است که طی آن، وضعیت مدیریت روستایی دو کشور در دو مقطع زمانی و بر اساس رویدادهای مهم تاریخی- سیاسی تحولساز بررسی میشود؛ و سرانجام، سنجش و مطالعه تطبیقی وضعیت دو کشور با شاخصهای حکمروایی صورت میگیرد. روش پژوهش حاضر از نوع مطالعات اسنادی- تطبیقی با بهرهگیری از شیوه تحلیل محتواست. نتایج بهدست آمده نشان میدهد که در مقطع زمانی اول، مدیریت روستایی در دو کشور یکسان و بر پایه اصول سنتی حاکم بر دو جامعه استوار است؛ اما پس از رویداد انقلاب دوم در چین (1978)، و تقریبا همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در 1979، دستاوردهای این کشور در زمینه مدیریت روستایی و حکمروایی محلی چشمگیرتر است.
Comparative study as a scientific research method can lead to the discovery of the success and experiences of other countries in different areas، and these successes can be used as beneficial lessons to achieve desirable results. The purpose of the present paper is to study rural management in Iran and China comparatively during two periods based on important evolutionary historical-political events; and ultimately، governance indices are applied for measurement and comparative study. The research methodology is documentary by application of content analysis. The results indicate that in the three primary periods، rural management is the same، based on traditional principals that governed the society، but it has been changed after the second revolution in China (1978)، which is concurrent with Islamic revolution in Iran; Chinese achievements are more significant in the rural management and local governance.
خلاصه ماشینی:
نتایج به دست آمده نشان می دهد که در مقطع زمـانی اول، مدیریت روستایی در دو کشور یکسان و بر پایة اصول سنتی حاکم بر دو جامعه اسـتوار اسـت ؛ اما پس از رویداد انقلاب دوم در چین (١٩٧٨)، و تقریبا همزمان بـا پیـروزی انقـلاب اسـلامی ایران در ١٩٧٩، دستاوردهای ایـن کشـور در زمینـة مـدیریت روسـتایی و حکمروایـی محلـی چشمگیرتر است .
در دهه های اخیر، موضوع گذار از دولـت بـه سـوی فراینـدهای نـوین ادارة نـواحی روستایی یعنی ، حکمروایی (۱) در منـاطق روسـتایی مطـرح شـده اسـت ، کـه مـرز بـین حکومت و جامعة مدنی محسوب می شود و به نحوی بر مشارکت حکومت ها، شرکت - های خصوصی ، شهروندان و اجتماعات محلی برای طراحی و پیاده سازی سیاسـت هـای اقتصادی ، اصلاحات اجتماعی و زیست محیطی دلالت دارد.