چکیده:
کانت در نظریهی اخلاق خود سه مفهوم از سعادت عرضه کرده است که میتوان آنها را با تعابیر سعادت امیالی، سعادت اخلاقی و سعادت نهایی از هم متمایز کرد. بهرغم آنکه به نظر میرسد وی نتوانسته است مفهوم مشخصی از سعادت عرضه کند، وحدتی سازمند میان مفاهیم به ظاهر متعارض از سعادت در اندیشهی وی وجود دارد. این نوشتار بر آن است تا ضمن نشان دادن این وحدت، اهمیتی را که کانت برای سعادت اخلاقی قائل است آشکار سازد. علاوهبر این، نشان میدهد با اینکه در نظریهی اخلاق کانت، سعادت، فروتر و کماهمیتتر از فضیلت لحاظ شده، عهدهدار دو نقش مهم است؛ با این توضیح که سعادت در ابتدای مسیر اخلاقی زیستن، با ممانعت از وسوسه شدن برای سرپیچی از تکلیف اخلاقی، به فضیلتمندی فاعل اخلاقی مدد میرساند و در پایان این مسیر، پاداش فضیلتمندی او به شمار میرود. از این رو کانت تلاش برای سعادتمند شدن در چارچوب اخلاق را، تلاشی فضیلتمندانه و تکلیف غیر مستقیم عقل معرفی کرده است که میتوان از آن با عنوان سعادت اخلاقی نام برد.
خلاصه ماشینی:
"این تعارض را میتوان تدبیر طبیعت لحاظ کـرد (کانـت ، ١٣٩٢الف ، ب ٨٣، ص ٤١١) که به انسان هم میل و هم عقل و به بیان دیگر، هم سعادت و هـم فضیلت داده است تا در نتیجه ی نزاع میان آنها، از یک طرف تمایلات ، اخلاقی شـوند و از طـرف / دیگر عقل رشد پیدا کند و به بیان دیگر اخلاق بر پایه ی تعارض میان آنها شکل بگیرد.
پاسخ به دو پرسش اینک این پرسش مطرح میشود که اگر خیر اعلا در ایـن جهـان محقـق نمـیشـود، چـرا اخلاق ، ما را مکلف به حرکت به سوی آن کرده است ؟ به عبارت دیگـر آیـا مـا بـه تکلیفـی امـر شده ایم که توان تحقق آن را نداریم ؟ در پاسخ میتوان گفت آنچه انسان بدان امـر شـده اسـت و تکلیف او به شمار میرود این است که هم به صورت فردی و هم بـه صـورت جمعـی در جهـت تحقق خیر اعلا تلاش کند و بدین منظور نهادهای اجتماعی تشـکیل دهـد و تـا حصـول صـلح جهانی در قالب یک کل جهان وطن که ارتقای انسـانیت و تحقـق نسـبی خیـر اعـلا را ممکـن میسازد، به رشد و حرکت خود ادامه دهد.
پرسش دیگری که در اینجا پیش میآید این است که اگر خیر اعـلا غایـت اخـلاق لحـاظ شود، موجب نمیشود اراده ای که بنا به تعریف صرفا باید از طریق قـانون اخـلاق ، متعـین شـود، توسط خیر اعلا متعین گردد و در نتیجه منجر به فروافتادن در دام تناقض و دگرآئینی شـود؟ بـه بیان دیگر از نظر کانت فاعل اخلاقی صرفا باید به خاطر تکلیف ، فعل اخلاقی خود را شکل دهـد و نباید به غایت توجه داشته باشد، حال آنکه توجه به خیر اعلا، نـاقض آن اسـت ."