خلاصه ماشینی:
"بعد از پدر، محمد حسن، چتر حمایتش را بر سر او قرار داد.
* چهار ساله بود که خاطره روزهای به یاد ماندنی مکتب را در دفترچهی ذهنش یادداشت کرد.
* هشت ساله بود که در مسجد وکیل شیراز، روی منبرمیایستاد و برای مردم کتاب میخواند.
به برکت وجود امیرالمؤمنین(علیه السلام) هم شاگردی شیخ انصاری را تجربه کرد.
آن موقع سید، 29 ساله شده بود.
در حالی که قطرههای درشت اشک، صورتش را پوشانده بود گفت: «به خدا قسم، هرگز فکر نمیکردم، بار سنگین «مرجعیت» را به دوش کشم.
از بس سعهی صدر داشت و خوش زبان بود.
* وقتی شاگرد شیخ انصاری بود، در کلاس درس کم حرف میزد و آرام.
* شاه قاجار، امتیاز خرید و فروش تنباکو را در داخل و خارج کشور به مدت 50 سال به کمپانی انگلیسی «رژی» واگذار کرده بود.
» این جملهی مرد بزرگی است که خودش هم ایران را از چنگال استعمار، نجات داد."