چکیده:
گسترش حومه ای شهرها
سیف الدینی فرانک*
* دانشگاه شیراز
حومه نشینی و گسترش حومه ای شهرها، بنیادی ترین بخش شهرها در سده بیستم است. گسترش حومه ای، تا اندازه ای ناشی از فرایند کانونی نبودن (عدم تمرکز) است که با پیدایش خودرو در پایان دهه 1880 آغاز شده است؛ هر چند الگوی گسترش در مراحل گوناگون گسترش شهرها، در پی عاملهای گوناگون، شکلهای گوناگون به خود گرفته است.
ریخت و ساختار شهرها، ناشی از عاملهای بی شمار اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و جمعیتی است. هیرش در سال 1973، در مقاله خود با نام «عصر ما در شهرهای چند هسته ای» می نویسد: «تغییرهایی در الگوی گسترش حومه ای پدید آمده است که دستاورد آن، ما در شهرهای چند هسته ای خواهد بود.» هم اکنون پس از گذشت بیش از 20 سال، این الگو، در بسیاری از بخشهای ما در شهر دیده می شود.
نخستین بخش این مقاله، پدیده حومه نشینی و الگوهای کانونی نبودن (عدم تمرکز) را بررسی می کند. دیدگاههایی واکاوی خواهند شد که گمان می شود پیش بینی کننده درخوری برای ریخت گسترش شهرها بوده اند. در بخش آینده، عاملهایی بررسی می شوند که پیدایش الگوهای نوین گسترش شهرها را به دنبال داشته اند و نظریه های پیش بینی کننده ریختهای نوین الگوهای حومه نشینی، مورد بحث قرار خواهند گرفت.
خلاصه ماشینی:
"گسترش حومهای،تا اندازهای ناشی از فرایند کانونی نبودن(عدم تمرکز)است که با پیدایش خودرو در پایان دههء 1880 آغاز شده است؛هرچند الگوی گسترش در مراحل گوناگون گسترش شهرها،درپی عاملهای گوناگون،شکلهای گوناگون به خود گرفته است1.
این الگو،بر این گمان استوار است که گسترش خطی در راستای شریانهای اصلی ارتباطی انجام میشود که از مرکز،به سوی بیرون شهر کشیده شدهاند.
هاولی یادآوری میکند که الگوهای نوین ارتباط و جابجایی الگوی چندهستهای گسترش شهری را پدید آوردهاند و مجموعهای از زیرکانونها پدید آمدهاند:کانونهای محلهای،کانونهای خرید منطقهای،بخشهای تجاری مرکزی حومهای، تمرکزهای صنعتی و واحدهای دولتی پیرامون هر هسته گرد آمدهاند11.
با این همه،با بهشمار آوردن دوگانگیهای توپوگرافی و تاریخی،بخشهای مادرشهر در پیوند با آمیزههای مکانی،همسانیهایی را نشان میدهند و هر کدام، یک هستهء کانونی(مرکزی)مهم و شماری زیر کانون(زیر مراکز)فعالیت دارند15عاملهای اثرگذار بر ساختار شهری ساختار نوین بخشهای حومهء شهر،تجلیگاه پیامدهای ناشی از عاملهای اجتماعی، اقتصادی،سیاسی و جمعیتی است که الگوهای بهرهگیری از زمین،حرکت کالاها و مردم و پراکنش امکانات زیربنایی را نشان میدهد.
از آنجا که الگوی فراگیر ساختار شهر در طول زمان،با اثرپذیری از عاملهای اجتماعی، اقتصادی،جمعیتی تغییر میکند و فرض بیشتر این نظریهها،بر پایهء دیدن تغییرها در ساختار شهری و رشد در زمان خود خواهد بود،ولی برخی از این نظریهها همچون نظریهء ارایه شده از سوی هاریس و المن،قدرت پیشبینی زیادی دارند.
با نگاهی بر الگوی جاری رشد شهری، گمان میشود که نظریهء چندمرکزی،قدرت پیشبینی خوبی دربارهء بخشهای حومهء شهری دارد.
(26)- alonso,1964 (27)- primate city نتیجهگیری الگوهای موجود گسترش شهری در کشورهای توسعهیافته و رو به توسعه،دستاورد فعالیتهای بخش خصوصی و دولتی،فعالیتهای ملی و محلی،فرایندهای اقتصادی-اجتماعی و سیاسی هستند که بر سازماندهی فعالیتها در مکان،پیامدهایی داشته است."