چکیده:
یکی از مفاهیم اساسی سبک، شیوۀ متمایز کاربرد زبان برای ایجاد تأثیر بر مخاطب است. ساختار ویژه و گزینش قالب، نوع ادبی، ترجیح برخی واژهها و ترکیبات عواملی است که در تحلیل سبکشناسی اثر مورد توجّه قرار میگیرد و نویسندگان و شعرا از این عوامل برای القای معنا و مفهوم مورد نظر خود بهره میبرند. از آنجا که زبان، بنیاد اندیشه و تفکّر شمرده میشود و میتواند نظیر سایر رفتارهای اجتماعی بر مقصودی ویژه دلالت کند، بررسی دلالت معنایی قیدها و صفات درخور اهمیّت است. اخوان ثالث در بیشتر آثار خود با ابزار زبانی بهویژه قیدها و صفات تلاش میکند میان بافت زبانی و تأثیر معنایی کلام پیوندی ژرف برقرار کند. هدف از این پژوهش تحلیل زبانی شعر اخوان ثالث با تکیه بر قیدها و صفات برای بیان تأثیر مستقیم آفرینش ادبی برخوانندۀ آثار اوست. حاصل پژوهش نشان میدهد که این شاعر با گزینش انگیزهدار صفات و قیدها توانستهاست ضمن توسّع معنایی کلام، بدون آنکه موجب اطناب بیهوده سخن شود، از این ابزار زبانی به درستی برای اقناع مخاطب بهره ببرد.
خلاصه ماشینی:
از جمله : پایان نامه ای با عنوان : زبان در شعر فروغ فرخزاد، یک رویکرد متن بنیاد بر اساس دستور نقش گرا (کارآمد، ١٣٧٨)، نقد شعر معاصر از دیدگاه زبان شناسی، رسالۀ دکتری دانشگاه تهران (مؤذن : ١٣٧٧)، مقالۀ تجزیه و تحلیل گفتمانی - دستوری منظومۀ صدای پای آب سهراب سپهری (نعمتی، ١٣٨٦: ١٧٣-١٨٦).
در شعر زیر، قید مؤکد «هرگز» که بر نفی ابدیت دلالت دارد با حرف اضافۀ مرکب «پس از» که آن نیز مفهوم قیدی دارد، مقید به زمان میشود و مفهوم ابدیت خود را از دست میدهد: پس از هرگز خدا را شکر چندان بد نشد آخر زشادی گرم شد خون در عروق سرد بیماران (اخوان ثالث ، ١٣٩٤: ٥٥) در بیت زیر قید «خندستانه » که در فرهنگ های لغات فارسی بیشتر به صورت «خندستان »، در معنای مسخرگی و شوخی ضبط شده ، غیر منتظره است : 2 چه خندستانه میخنداندم ژرف ز بس ترساند و خواند وعیدم (اخوان ثالث ، ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم ، ١٣٧٠: ٢١٢) «ستانه » نوعی پسوند قیدساز است که مفهوم مبالغه دارد.
تطابق صفت و موصوف که از ویژگیهای سبک خراسانی است در شعر اخوان ثالث نمونه هایی دارد: چه سحرهای عجایب ، چه معجزات غریب چه نقش های نگارین چه طرفه هنجارا (اخوان ثالث ، ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم ،١٣٧٠: ١٠٢) این صورت کهن قیدها و صفات به گونه ای احساس دل تنگی او را برای گذشته نشان میدهد.