چکیده:
هدف: هدف اصلی این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش بر مبنای حواس پنجگانه بر افزایش خلاقیت کودکان پیش دبستانی بوده است. روش: پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل بوده است. نمونه مورد مطالعه این پژوهش شامل20کودک پیش دبستانی از ناحیه 6 آموزش وپرورش شهر مشهد درسال تحصیلی 95-94 بودند که به روش نمونه گیری نمونه در دسترس انتخاب گردید وبه دو گروه 10 نفری تقسیم شدند. ابزار گردآوری داده ها دراین پژوهش آزمون سنجش خلاقیت تورنس فرم"ب"تصویری می باشد. وجهت آموزش کودکان از ابزار آموزشی محقق ساخته با رویکرد به کارگیری حواس پنج گانه، استفاده شده است. از آزمون تحلیل کوواریانس برای تعیین تفاوت نمرات پیش آزمون و پس آزمون استاده شده است. یافته ها: یافته ها نشان می دهد که میانگین نمرات خلاقیت دو گروه آزمایش و کنترل کودکان در پیش آزمون و پس آزمون در سطح 05/ 0 تفاوت معنی داری دارد. و این بیانگر آن است که برنامه ی آموزشی بر مبنای حواس پنجگانه بر افزایش خلاقیت کلی کودکان و مولفه های سیالی، انعطاف پذیری، ابتکار و بسط کودکان موثر است. نتیجه گیری : نتایج این پژوهش نشان می دهد که به کارگیری حواس مختلف کودکان در جریان آموزش می تواند در افزایش خلاقیت کودکان پیش دبستانی موثر باشد.
This study was designed to determine the effectiveness of creativity training program in fostering five senses in preschoolers aged 5-7. The study method was quasi-experimental including a pre-test and post-test design and the control group. The study population consisted of 20 children selected from two preschool childcare centers in District 6 of Mashhad in academic year 2016-17 using available sampling method.
For the purpose of the study, the children were divided into two groups of 10 member, namely experiment group (children to whom researcher’s designed educational tools were presented in the post-test) and the control group (children who did not receive researcher’s educational tools in the post-test). Then, using data gathering instruments, which included Torrance Tests of Creative Thinking Form B and researcher’s designed training tools intended to incorporate five senses in improving creativity of children, in two stages of the test, namely pre-test (before presenting researcher’s designed training tools to the experiment group) and posttest (after presenting researcher’s designed training tools to children of the experiment group), which was conducted over one week, the creativity of the children participating in this study was measured. After statistical analysis using descriptive statistics (mean, standard deviation and standard mean error) Analysis of covariance, the results showed that creativity training program influenced the development of creativity and its four components (fluency, flexibility, originality and elaboration) in children .
خلاصه ماشینی:
در بررسي پژوهش هايي که در ارتباط با تأثير حواس پنج گانه در رشد و پرورش خلاقيت کودکان چه در داخل و چه در خارج از کشور صورت گرفته است مي توان به موارد زير اشاره نمود: کارکل ١در سال (٢٠٠٩) هدف مطالعه خود را اين مسأله قراردادکه آيا تمرکز بر روي حواس پنج گانه مي تواند سيالي و انعطاف پذيري تفکر را افزايش دهد و براي رسيدن به اين هدف ، ٣٥ آزمودني که متوسط سن آن ها ٤-٦ سال بود را به دو گروه آزمايش و کنترل تقسيم کرد.
بدين ترتيب اعتبار بخشي لازم براي ساخت ابزار آموزشي محقق ساخته در اين پژوهش با رويکرد به کارگيري حواس پنج گانه در جهت رشد خلاقيت کودکان پيش دبستاني فراهم شد.
Katspido Hargrivez روش پژوهش با توجه به هدف پژوهش که تعيين اثربخشي آموزش بر مبناي حواس پنج گانه بر افزايش خلاقيت کودکان پيش دبستاني بوده است .
بنابراين آموزش بر مبناي حواس پنج گانه بر افزايش سيالي خلاقيت کودکان پيش دبستاني مؤثر بوده است .
بنابراين آموزش بر مبناي حواس پنج گانه بر افزايش انعطاف پذيري خلاقيت کودکان پيش دبستاني مؤثر بوده است .
بنابر اين آموزش بر مبناي حواس پنج گانه بر افزايش ابتکار خلاقيت کودکان پيش دبستاني مؤثر بوده است .
فرضيه پنجم : آموزش بر مبناي حواس پنج گانه بر افزايش نمره ي اصالت خلاقيت کودکان پيش دبستاني مؤثر است .
بحث و نتيجه گيري هدف از پژوهش حاضر بررسي تأثير آموزش بر مبناي حواس پنج گانه بر افزايش خلاقيت کودکان پيش دبستاني بوده است .