چکیده:
نسبت فرد و جامعه عموما از حیث وجودشناختی مورد توجه قرار گرفته است، اما میتوان آن را از حیث روششناختی نیز صورتبندی کرد. مسائل فراروی همین صورتبندی جدید، موضوع این نوشتار را تشکیل میدهند. در این مقاله، نخست طیف پاسخهای موجود به این مسئله، اعم از اتمیسم، فردگرایی روششناختی، کلگرایی ساختاری، کلگرایی کارکردی و دیدگاه ضد تقلیلگرایی مرور و مشکلات آنها بررسی میشود. به گمان نگارنده دیدگاههای تقلیلگرا، اعم از فردگرا و جمعگرا، دچار مشکلات جدی هستند، بنابراین، یک تبیین کافی در علوم اجتماعی ناگزیر از اتخاذ یک موضع ضد تقلیلگرایانه است. اما این موضع خود با چالش دیگری موسوم به مسئله خرد−کلان روبهرو است؛ اینکه یک نظریه اجتماعی چگونه میتواند مقولات خرد / فردی و مقولات کلان / اجتماعی را به شکلی ارگانیک در خود جای دهد و با چه مکانیزمهایی میتواند گذار از یک سطح به سطح دیگر را ممکن کند؟ تلاش بر این است که در این نوشتار نشان داده شود که چگونه با رجوع به کارهای وبر و خوانش تحلیلی از مارکس میتوان پاسخی برای این مشکل ارائه کرد.
خلاصه ماشینی:
اما این موضع خود با چالش دیگری موسوم به مسئله خرد−کلان روبهرو است؛ اینکه یک نظریه اجتماعی چگونه میتواند مقولات خرد / فردی و مقولات کلان / اجتماعی را به شکلی ارگانیک در خود جای دهد و با چه مکانیزمهایی میتواند گذار از یک سطح به سطح دیگر را ممکن کند؟ تلاش بر این است که در این نوشتار نشان داده شود که چگونه با رجوع به کارهای وبر و خوانش تحلیلی از مارکس میتوان پاسخی برای این مشکل ارائه کرد.
در شکل اول، تمایز میان فرد و جامعه در معنایی وجودشناختی برقرار میشود، ذیل این پرسش که واحدهای مستقل و تقلیلناپذیر تشکیلدهنده واقعیت اجتماعی چیست؟ مسئله این است که آیا واقعیات اجتماعی هویاتی متمایز از واقعیات فردی را میسازند، یا آنکه در بنیاد خود چیزی جز نمود و برآمدی از واقعیات فردی نیستند؟ در شکل دوم، این تمایز در معنایی روششناسانه طرح میشود، ناظر به این پرسش که آیا یک نظریۀ اجتماعی، فارغ از هویات مشاهدتی، میتواند با توسل به واژگان صرفاً فردی، تبیینی کامل و بسنده به دست دهد یا ناگزیر از بهکارگیری مفاهیم اجتماعی به مثابۀ واژگان نظریِ تبیینی است؟ شکل دیگر طرح این پرسش، به نفع جمعگرایی، آن است که آیا یک نظریه اجتماعی، در Jon Elster مقام تبیین و نه توصیف، هیچ نیازی به مفاهیم فردی مانند کنشها، باورها، امیال و انگیزشهای فردی در دایره واژگان خود دارد یا خیر؟ رویکردهای صرفاً فردگرایانه و صرفاً جمعگرایانه، صرف نظر از کفایت تجربی نظریههایشان، تبیینی یکدست، یعنی تبیینی در یک سطح و با مفاهیمی از یک جنس عرضه میکنند.