چکیده:
مکان، بخشی از فضای جغرافیایی و درواقع، بستر شکل گیری روابط اجتماعی است . هر مکان با توجه به
ویژگی ها، کارکردها و تاریخچه آن، دارای هویتی خاص و منحصر به فرد است ؛ دراین میان برخی مکانها به دلیل
ویژگی های خاصی که دارند یا سابقه و تحولات ویژه ای که در آنها اتفاق افتاده است ، هویتی نمادین پیدا می کنند
و این هویت و جلوه نمادین آنچنان در ذهن و خاطره مردم ماندگار می شود که به راحتی از نسلی به نسل دیگر
منتقل میشود؛ برای نمونه ، میدان آزادی در تهران و کلیسای جامع مسیحی منجی در مسکو به عنوان نماد
«تعصب، وفاداری و عشق بی نظیر به آیین و سرزمین اجدادی» نمونه ای از مکان های نمادین هستند که نقشی
بارز در نمادسازی و برانگیختن احساسات ملت داشته اند. میدان تحریر، بزرگ ترین میدان قاهره است کت در
مرکز این شهر و در شرق رود نیل واقع شده است . به دلیل نظام دیکتاتوری مسلط بر این کشور طی سته دهه
گذشته ، مجالی برای ابراز وجود ملت مصر در قالب تجمع های سیاسی وجود نداشته است ؛ با وجود این، میدان تحریر در دو یا سه مقطع زمانی محدود، کراکرد سیاسی داشته است. انقلاب مردمی ملت مصر در سال 2011، به سرعت میدان تحریر را به کانون تجمع معترضان و مخالفان حکومت تبدیل کرد، به طوری که در اندک زمانی، نام «میدان تحریر» نه تنها در میان مردم مصر بلکه در سراسر جهان به نماد و سمبلی برای مبارزه ضد حکومت و طرح مطالبات سیاسی تبدیل شد تا جایی که معرتضان جنبش وال استریت، نام خیابان وال استریت را به میدان تحریر آمریکا و معترضان لندنی، نام میدان معروف ـترافالکار» را به میدان التحریر تغییر دادند. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی به دنبال تبیین دلیل و چرایی تبدیل شدن میدان تحریر قاهره به عنوان یک مکان با کارکرد سیاسی و سمبل و نماد مبارزه ضد حکومت است. نتایج پژوهش نشان می دهند، عواملی مانند ایفای نقش مرکزیت در جریان تحولات سیاسی گذشته، غلبه هویت سیاسی این مکان بر سایر کارکردهای اجتماعی، ارتباطی و ....، عاملیت مرکزیت و دسترسی آسان، تراکم جمعیت خیابان های منتهی به این میدان، تلقین و تزریق روح کارکرد سیاسی از جانب رسانه ها به کالبد این مکان و ...در شکل گیری این روح و تقویت کارکرد سیاسی میدان تحریر دخیل بوده اند.
خلاصه ماشینی:
"ازآنجاکه نخستین و مهمترین منبع ثابت در زندگی مصریان «رود نیل» است، وضعیت تراکم جمعیت بهگونه¬ای است که حدود 99 درصد جمعیت آن کشور در کرانه¬های آن رود که 5/3 درصد خاک مصر را شامل می¬شود زندگیمی¬کنند (برزگر، 1386: 204)؛ به دلیل چنین تراکم جمعیتی در مصر که بهطور تقریبی، همه¬ جمعیت 80 میلیونی آن در دره¬ نیل اقامتدارند، فقرا میتوانستند میدان¬های فرودگاه¬های خصوصی ساکنان قصرهای اشرافی دوستان رئیسجمهور را نظارهکنند؛ مرسدسهای مجلل آخرین مدل، ناچار بودند از کنار فاضلابهای روباز و مردمی که در گورستانها زندگیمیکنند، عبورکنند و این، در حالی است که جمعیت مصر در سال 2009 براساس گزارش بانک جهانی، 83 میلیون نفر بودهاست و در همین سال، تولید ناخالص داخلی کشور، حدود 188 میلیارد دلار آمریکا بوده که با درآمد سرانه معادل 2270 دلار، درزمره کشورهای با درآمد پایین¬تر از متوسط قرارمی¬گیرد و نرخ تورم در سال 2009 نیز، 8/11 درصد گزارششدهاست (رشیدی، 1390: 44)؛ بااینحال همانطورکه هانا آرنت می¬گوید: نامرادی در ازمیانبرداشتن تبعیضها و اختلافهای طبقات و ناکامی در حلکردن مسائل سیاسی می¬تواند به انقلاب بینجامد (یوسفی، 1390: 23) شواهد نشانمی¬دهند که در یک دهه اخیر، طبقات متوسط جدید به دلیل وضعیت نامناسب بازار مسکن به طرف حومه شهر مانند محله¬های «عین شمس» و «ایمبابا» کشیدهشده و اجتماعهایی غیررسمی و ناهمگون را ایجادکرده¬اند؛ این محله¬های شهری که نقطه آغاز جنبش¬های اخیر مصر ضد حسنی مبارک بوده¬اند از لحاظ جغرافیایی، شرایطی مناسب برای شورش و ایجاد جنبش¬های ضدحکومتی دارند؛ این مراکز جمعیتی نزدیک میدان التحریر بوده، به دلیل بستهبودن فضای مجاور، نظارت شدید پلیس را نیز باعث نمی¬شوند (افضلی، 1391: 171)؛ بر این اساس، تراکم جمعیت در کرانه¬های رود نیل که موجب آگاهی شهروندان از فاصله¬ طبقاتی و عامل تسهیلکننده¬ برقراری ارتباط و تجمع در میدان التحریر بود در نمادین جلوهدادن میدان تحریر بهعنوان نماد آزادی و مبارزه¬ ملت مصر، مؤثر افتاد."