چکیده:
ارتباط بین آموزش و اشتغال موضوع بحث انگیزی است.این ارتباط را میتوان از دیدگاههای مختلف مورد بررسی قرار داد،در این مقاله ابتدا به اهمیت نیروی انسانی هر جامعه و سرمایهگذاری در امر آموزش برای تربیت نیروی انسانی ماهر و مالا رشد اقتصادی اشاره شده و آنگاه موضوع ارتباط آموزش و اشتغال مورد بحث قرار گرفته است. البته تحلیل این ارتباط صرفا از نظر اقتصادی ملحوظ بوده و ماهیت پیچیدگی و دامنهء تفاوت نظریات در توجیه این ارتباط از ارتباط معکوس و یا عدمارتباط تا ارتباط زیاد در نوسان است.
خلاصه ماشینی:
"به نظر آنان گرچه بین رفتار علمی با رفتار شغلی همیشه ارتباط چندانی وجود ندارد ولی کارفرمایان تنها به دلیل نداشتن وسیله ارزانتری برای گزینش افراد به مشاغل مختلف بر آموزش و مدارک مرتبط با آن تأکید میکنند نتیجهء تحلیل این گروه این است که همانطور که در یک سازمان،بوروکراسی انتخاب کارمندان بر مبنای ضوابط عینی تعیین شده از جانب مدیران سازمان انجام میپذیرد،آموزش و مدارک تأییدکنندهء آن در جامعه نیز که خود سازمانی کلی است نسبت به تمامی سازمانهای تشکیل دهنده آن همانند ضوابط عینی استخدام مورد استفاده قرار میگیرد.
از تجزیه و تحلیل گروه اول چنین برمیآید که با اینکه هدف جامعه از سرمایهء انسانی کاهش نابرابری آموزشی و اشتغال است،ولی بسیاری از جوامع مختلف تا مرحلهء از بین بردن فاصلههای ناشی از برابری آموزش و پیروز شدن بر مشکلات محرومان بازار کار راهی بس طولانی در پیش دارند این تئوری دیدگاهی را که در آن آموزش تعیینکنندهء دستمزد است مردود میداند و از تحلیل عقاید پیروان آن میتوان به این نتیجه رسید که مؤسسات و سیاستهای اشتغال با گذشت زمان فرصتهای موجود اشتغال را با ایجاد«دو بخش»در بازار کار به دو گروه خاص از کارکنان محدود میکنند.
این گسترش که معمولا خطی است،همواره در سه فرض استوار بوده است:اول اینکه افزایش مداوم ذخیرهء نیروی انسانی تحصیلکرده (فارغ التحصیلان دورهء متوسطه و عالی)برای رشد اقتصادی هر جامه ضرورت دارد،ثانیا در میراث نظامهای آموزش رسمی کشورها، تغییرات موردنیاز مناسبت معمول گردیده و این باور عمومیت یافته است که صرف گواهینامهء فراغ از تحصیل در رشتههای تخصصی مجوز احراز اشتغال میباشد،ثالثا اقتصادهای در حال رشد اشتهای سیری ناپذیری برای جذب تمامی فارغ التحصیلان نظامهای آموزشی دارند."