چکیده:
هر چند نظریه پردازی درباره ادبیات مقاومت سابقه چندانی ندارد و از اوایل قرن بیستم و اواخر قرن نوزدهم میلادی فراتر نمی رود، مروری بر ادبیات ملل مختلف نشان می دهد که مضامین پایداری همواره در ادبیات رسمی و عامیانة بسیاری از اقوام و ملتها حضور داشته است. علی رغم این سابقه و پیشینة تاریخی، تاکنون پژوهش جامع، جدّی و مستقلّی برای بررسی درون مایه های مقاومت در ادبیات شفاهی ملل مسلمان صورت نگرفته و این موضوع حتّی در سال های اخیر که پژوهش درباره ادبیات پایداری رونق و رواجی دارد، مغفول مانده است. بنا بر ضرورت یادشده، این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی کوشیده است، مقولة پایداری را در ادبیات عامیانة سه کشور فارسی زبان ایران، تاجیکستان و افغانستان که حکومت های خودکامه و جنگ های خانگی و خارجی بسیاری را تجربه کرده اند بررسی نماید. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که در زبان فارسی، شعر مقاومت در دامان شعر عامیانه متولّد شده و ادبیات عامّه که به دلیل گستردگی دایرة مخاطبان و نفوذ در توده¬های مردم با غایت های شعر مقاومت سازگاری زیادی دارد، در همة دوره ها یکی از بسترهای اصلی تولید مضامین مقاومت بوده است.
Although theorizing the resistance literature does not have much of a history and it does not go beyond the early twentieth and late nineteenth centuries، an overview of the literature of various nations shows that the themes of resistance have always been present in the official and folk literature of many ethnicities and nations. Despite this historical background، so far، there has not been a comprehensive، serious، and independent study to examine the themes of resistance in the oral literature of Muslim nations and this issue has been neglected، even in recent years، when research on the resistance literature has flourished. In response to this، the present article has tried using a descriptive-analytic method to examine the issue of resistance in the literature of the three Persian-speaking countries of Iran، Tajikistan and Afghanistan - which have experienced authoritarian governments and many domestic and foreign wars. The results of this research show that in Persian language، poetry of resistance was born in the tradition of folk poetry and folk literature، which is consistent with the targets of the resistance poetry due to the wide range of audiences and influence over the masses.
خلاصه ماشینی:
نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که در زبـان فارسـی ، شـعر مقاومت در دامان شعر عامیانه متولد شده و ادبیات عامه کـه بـه دلیـل گسـتردگی دایرة مخاطبان و نفوذ در تودههای مردم با غایت های شعر مقاومت سازگاری زیادی دارد، در همة دورهها یکی از بسترهای اصلی تولید مضامین مقاومت بوده است .
ir مقدمه ادبیات مقاومت عامیانه ، با وجود برخورداری از مصادیق بسیار در طول تاریخ ، تاکنون بـه صورت جدی مورد توجه قرار نگرفته و خلأ پژوهش های علمی روشمند در این باره در هر سه کشور ایران، تاجیکستان و افغانستان، امری انکارناپذیر است .
گذشته از آثار یادشده، هم در ایران و هم در دو کشور هم زبـان دیگـر، پـژوهش هـای متعددی دربارة ادبیات پایداری از یکسو و ادبیات و فرهنگ عامه از سوی دیگر به صورت مجزا صورت گرفته است ؛ اما تاکنون جلوههای مقاومت در ادبیـات عامیانـه کمتـر مـورد توجه بوده و تنها پژوهش در این زمینه ، مقاله ای است کـه نویسـنده در سـال ١٣٨٣ش دربارة شعر مقاومت عامیانة افغانستان منتشر کرده است (ر.
در ایران باستان نیـز گذشـته از آثـار فـاخری همچـون «یادگـار زریـران» کـه شـرح جنگ های مقدس و نبردهای مذهبی برای گسترش دین زرتشت بوده اسـت ، ترانـه هـای عامیانه ای از این نوع درباره مرگ «سیاوش» وجود داشته که شکل خاصی از آن هنوز هم در «کهگیلویه » خوانده می شود و به «سوسیوش» معروف است (میرصادقی ، ١٣٧٦: ٥٩).