چکیده:
از جمله اقسام انسان شناسی، انسان شناسی دینی است که با تکیه بر متون مقدس ادیان، به بررسی ابعاد و سرشت انسانی می پردازد. با توجه به تاثیرپذیری انکار ناپذیر مسیحیت از آموزه های پولس، این مقاله تلاش دارد با مراجعه مستقیم به نامه های پولس در عهد جدید و همچنین با توجه به شواهد تاریخی، دیدگاه او درباره چندگانگی ساحت وجودی انسان را واکاوی نماید. بر اساس نتایج این تحقیق، می توان گفت: پولس به غیر از جسم، ساحت دیگری نیز برای انسان قائل است که بر خلاف جسم، مانا و ماندگار است و دارای آثار مختلف و متنوعی است. همچنین با اینکه پولس در بعضی عبارات خود بین نفس و روح تفکیک قائل شده است، اما سایر نوشته های وی، تمایز جوهری میان این دو را تایید نمی کند. این اسامی مختلف، صرفا به کاربردهای مختلف ساحت غیرجسمانی اشاره دارند و دلیلی بر مجزا بودن آنها در دست نیست.
Religious anthropology is a type of anthropology concerned with the various dimensions and human nature and based on sacred texts. Considering the undeniable influence of the teachings of Paul on Christian beliefs، the present paper seeks to examine his views on the multi-dimensional existence of man by directly referring to Paul's letters in the New Testament and citing historical evidence. According to the study results، Paul argues that، in addition to body، man has another dimension، which، unlike body، is permanent and everlasting، and has various effects. Although Paul sometimes uses words to distinguish between soul and spirit، his other writings do not confirm that there is essential distinction between the two. The use of different terms is only intended to refer to the various uses of the non-physical dimension، and there is no reason for distinguishing between them.
خلاصه ماشینی:
"با توجه به اینکه انسان شناسی درصدد پاسخ به سؤالاتی چند درباره انسان است، می توان گفت: ما در این تحقیق در پی آن هستیم تا بدانیم از دیدگاه پولس، ساختار و ترکیب انسان چگونه است؟ آیا انسان موجودی است تک ساحتی و یا اینکه دارای ساحت غیرمادی نیز می باشد؟ همچنین بخش غیرمادی تنها یک حقیقت است که با الفاظ مختلفی، چون نفس و روح بیان می شود و یا اینکه هریک از این الفاظ، بر حقیقتی مستقل و متفاوت دلالت دارد؟ ساحت های وجودی انسان دربارة ساحت های وجودی انسان، چند نظریه وجود دارد: الف: نظریة نخست، تک ذات انگاری(monistic) است که موسوم به «فیزیکالیسم»(Physicalism) می باشد.
براین اساس، دربارة تفکیکی که پولس بین جسم و روح و نفس، در نامه به تسالونیکیان گذاشته است، باید گفت: توجه و لحاظ ارتباط انسان با سه مخاطب، یعنی جهان طبیعت، اجتماع و خدا، موجب شده است که پولس از این سه ارتباط، با عناوین جسم، نفس و روح یاد کند؛ یعنی انسان از حیث ارتباط و نوع تلقی خود با طبیعت، «جسم»، از لحاظ ارتباط با جامعه، «نفس» و از حیث ارتباط با خداوند روح خوانده می شود.
اگرچه تک ساحتی نبودن انسان از دیدگاه پولس امری روشن است، اما تمایز میان ابعاد غیرمادی آن، مانند روح و نفس مبهم بوده، نمی توان برای مجزا بودن این دو، استدلالات و یا شواهد صریحی را از کلام پولس استخراج کرد.
با اینکه پولس در برخی فقرات نامه های خود، بین نفس و روح تفکیک قائل شده است، اما دیگر شواهد کتاب مقدس و سایر فقرات نامه های پولس، تمایز جوهری میان این دو را تأیید نمی کند."